
اول خیابون قنات نوشتهی محمد چرمشیر داستانی نوستالژیک با زبانِ گُمشده برای گویشِ محاورهی نسلی است که مؤدبانهی خود را فراموش کرده و در تاریخی از ناباوری، نمایش را دَفن میکند. چرمشیر نیازی به معرفی ندارد و نمایشنامهنویس دوست داشتنیای است و در این درام نیز فکتهای انبوهی از تمایل به نمایاندن و تظاهرِ از نوعِ نمایشی دیده میشود که میتوان اُبژههای مؤدبانهی آن را در «بند محکومین» خانجانی هم دید. «اول خیابون قنات» در حالِ یادآوریِ این موضوع است که ادبیاتِ ایرانی به دو قسمتِ تاریخی تقسیم میشود. ادبیات پارسی و ادبیاتِ فارسی. هر دو شکلِ اِملاییِ صحیح و غلطی دارند که نمونهی پارسیِ آن بیشتر در برگردانها و ترجمههایی از ادبیاتِ دیگر کشورها بکار بُرده میشود. امّا اکنون با ادبیاتِ فارسیِ نوستالژیکی سر و کار داریم که اسامی و حتّی روابطِ در آن شکلی از در حالِ فراموش شدنِ تاریخ را دارند. اشاره به قحطیِ سنگ در ابتدای خیابونِ قنات، استفاده از رمز و رازِ مردان و زنان و تاثیرِ این ادبیات بر ارتباطِ آنها: مانند نومزه یا همشیره، استفاده از الگوریتمِ کوچهبازاری برای ایجادِ معانیِ مختلف در شخصیتپردازیها و... باعث تشکیلِ درامی شده که هم خواندش جذاب است و هم تماشای آن بر صحنه و تبدیل شدنش به یک نمایشنامه و...
متن کامل را در روزنامهی اینترنتی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.