خرمگس جاودانهترین اثر ادبی در حوزه نقد اجتماعیِ قدرتِ یک جریان سیاسی است. وینیچ آنچه را روایت میکند که جریانی به ظاهر معصومانه و حقبهجانب دارد اما در باطن دقیقا همان ساختاری است که جبر را آفریده. «خرمگس» ریوارزِ منتقدِ طنازی است که در کلامِ طنز، و نه صرفا اهمیت ادبیاش، میتواند مخاطب خود را حیرتزده کند اما آنچه این تضاد را تبدیل به قصهای با ابعاد یک همهپرسی برای خواننده مطرح و مهم میکند جغرافیای فکری و انتقادی راوی است. ایتالیا، نماد یک ساختار سیاسی در رمان، را به مردی مست تشبیه کرده که از تظاهرات و گاها شعاردادنهای خود لذت میبرد بیآنکه بداند چنین رفتاری صرفا منافعی برای مخاطبین مورد انتقاد در پیدارد. ایتالیا کجای تاریخ ایستاده است؟ آیا ایتالیا شوروی دیگری است که در زمان، منظور زمان روایی است، چرایی یک چگونگیاش توسط نویسنده به تصویر کشیده میشود؟ در نشستی عباس معروفی روشنفکر را اینگونه تعریف میکند: روشنفکر کسی است که همواره مخالف و منتقد باشد. این داستان دقیقا توضیح واضحاتی است بر این فکت معروفی که چرا روشنفکر باید مخالف باشد. پس از مطالعه رمان به این مهم میرسیم که روشنفکر باید یک شومنِ طناز منتقد باشد. رمان حاصل زیستی در اجبار است. در جایی از قصه لگا که یک نمایشنامهنویس است در نطقی میگوید: تا مادامی که قانون مطبوعات رو تغییر ندیم نباید شماره نخست روزنامه رو منتشر کنیم. قانون مطبوعات کجای آنارشیسم فرهنگی یا سانسور تبلیغاتی است. خواننده وظیفه دارد بارها درطول خوانش این رمان از خود بپرسد که چرا باید و…