دلال فیلمی از هیروکازو کورئیدا مانند دیگر ساختههای این فیلم ساز اعجاب انگیز و تاثیرگذار است. فیلمسازی که لقب کورساوای دوم را به او دادهاند به گونهای شعور مخاطب را درگیر وجدان و انسانیت میکند که برداشتش و نه لزوما تعریفش از مسائل تغییر خواهد کرد. کورئیدا در «دزدان فروشگاه» نشان داد که سخت درگیر قصه گویی برای مخاطبی است که کمکم در حال فراموش کردن قصههای مادربزرگ و پدربزرگها است و با ابرقهرمانهای مارول خاطره دارد. «دلال» اگر چه از نظر موضوعیت چندان قابل مقایسه با «کفرناحوم» نادین لبکی، نیست اما دوباره انسان را میان دو قطبی بقا و مسئولیت قرار خواهد داد. تماشای آثار کورئیدا همواره به تماشاگر آرامش خاطر میدهد. آرامشی که از برداشتهای long به دست میآید. شیوه روایت فیلمنامه «دلال» به مخاطب این اجازه را میدهد تا در مورد شخصیتها آنطور که شایسته است قضاوت کند.
دلال وجود ندارد
در سکانس تحقیق از سو-یونگ توسط کارآگاه و همکارش آدمهای قصه در ضد نور هستند و ما حرکت track به سوی آنها را داریم. این حرکت و بازی با نور علاوه بر ایجاد تعلیق بصری برای بیننده واقعه و...
برای مطالعه کامل این یادداشت به مجله سینمایی برداشت بلند مراجعه نمایید