ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانینویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۲ روز پیش

نقدِ ابتدای هزار و یک شب

هزار و یک شب به کارگردانیِ مصطفی کیایی بُعدِ نمایشی‌ای به افسانه‌های اقتباس شده اضافه نکرده. این اضافه نکردن به معنای ناتوانیِ مؤلف در بازخوانیِ یک اثرِ ادبی و تبدیل آن به اَلگوریتمِ نمایشی نیست، تصویری از درجازدن‌های باطلِ موضوعی بر محورِ خرافات است که اوج آن در «ازازیل» فتحی، یافت می‌شود. این تصویرکه تکراری هم هست، نمونه‌ای از داستان‌های شرقی را تقلب می‌کند، بخصوص ترکی را، که ذاتِ فرهنگ‌گسیختگی در آنان به غلطْ تعبیرِ به میل می‌شود. چُنین فکتی ابداً شکلِ آوانگاردِ نقدِ اجتماعی نیست بلکه توجیهی بر عیب‌های سوژه‌ی ایرادی است. کلیشه‌های تکراری: پدری که بدهکار است و مجبور می‌شود دخترش را برای وصول بدهی‌اش به عقدِ دیگری در آورد، دختری خبرنگار که ارتباطاتِ مخوفی دارد و جسور است تا مردی متمول که از جیبِ کُتَش نوشیدنیِ مشروب در می‌آورد و... زاویه جدیدی از نگاه کارگردان برای ما خلق نکرده. من زاویه‌ی دوربینِ کیایی را اطرافِ ماشین آن مردِ متمول، در قسمت دوم که پرستویی را با بَحرانی، که گویی او را از «ازازیل» وام گرفته‌اند، همدست می‌بینیم، دوست نداشتم: یک زاویه‌ی مَن درآوردی برای نمایش جاه‌طلبی. در این دو قسمت چیزی از داستان جلو نرفته و این درجازدن حاصلِ شخصیت‌پردازی‌های متعدد و پیچیده است که نشان می‌دهد سنگِ بزرگ، حتماً نتیجه‌اش نزدن خواهد شد و از افسانه، نمایش ساختن کار هرکسی نیست و...

متن کامل در مجله سینمایی برداشت بلند.

ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.

نقد اجتماعیهزار و یک شبنقد فیلمسینماپرویز پرستویی
۰
۰
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید