بیگانه: رومولوس ساختهی فده آلوارز عمیقاً متاثر از جهانِ علم و تخیل است که تحتِ نظارتِ ریدلی اسکات فراسویی از وجود انسانهایی ساختهی انسان را نمایش میدهد. فیلمی که در ژانر: علمی – تخیلی دستهبندی میشود و میتواند اصلاً علمی و احتمالاً تخیلی هم نباشد. ریدلی اسکات سینما را خوب میشناسد و بلد است چگونه بینندهی سینما را سرگرم سازد و قصهی خود را به خوردش دهد. انتخاب آلوارز به عنوان کارگردان برای چنین فیلمی هم زیاد است و هم یک جوانگرایی. اگرچه بعد از اسکات قسمتهای بعدی «بیگانه» نیز ساخته شد اما اکنون آلوارز در «بیگانه: رومولوس» بهترین بعدِ نمونهی اولی را ساخته که خود این نشان از شناختِ کافی و جامع از دنیای ترسیم شده توسط دان اوبانون و رونالد شوسِت است. کشف در ساختهی آلوارز توسط عدهای جوان صورت میگیرد که جستوجوی آنها حاصل مواجهه با ناشناختگیِ متحجرانه است. انسانهایی که با یک چیپ در زیر گوششان عملکرد و برنامهریزیشان تغییر میکند چگونه هنوز نتوانستند موجودی مانند یک دست که دم دراز دارد و با مهار صید خود در سینهی او موجودی دیگر از نوع خود را تولید میکند، کنترل کنند؟ پرسش بنیادین فیلم واقعیتی است بر سینمایی که روزی بر VHSها نسخههای متعدد آن را تماشا میکردیم و چه خوب که نسخهی VHSآن نیز منتشر شده. اگرچه خلاقیت متفاوت از جنس نولان و «در میان ستارهای» از آلوارز میبینیم اما همچنان این را نمیتوانیم انکار کنیم که اسکات بر این اثر تاثیرگذار بوده و...
برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25404
برای مشاهده ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/anec3z0