خرچنگ به کارگردانیِ مصطفی شایسته فیلمی است در راستای ترویجِ بیحیایی فرهنگی. بنظرم مفهومِ مُقدم شده بر فُرماش تونالیتهی غربی دارد و اِنعکاسِ آن در فرهنگ ایرانی شبه مدرنیتهای ایجاد میکند که در نهایت به انسداد تاریخی در ایگو منجر خواهد شد. واقعاً متاسفم بابت حضور گوهرِ خیراندیش در این فیلم. فیلمی که هم آبروی فرهنگ ایرانی را بُرده و هم آبروی سینمای ایران را. قبل از اینکه وارد آنالیزِ کلّیتِ فیلم شَوم باید این توضیح را بدهم که روزِ قبلش نمایشی در یکی از پلتفرُمهای خارجی دیدم که تماماً سخیف و زننده بود. نمایشی از ادیانی و موسوی که حیا را قورت دادهاند و اسمش را طنزِ دارک و کمدیِ سیاه گذاشتهاند. فرهنگی که حیا را احیا نکند موضوعیتی نمیتواند داشته باشد که ما به خاطرهی موسوی در آسانسور بخندیم!. زبانِ فرهنگ باید تعامُل ساز باشد و نگاهِ از بالا را با غرق شدن در تَمسخُر و کمدی بودن تلفیق نکند. سینمای این روزها و کسانی که از پلتفُرمهای مختلف پول به جیب میزنند، زبانی دارند که حیاء را قورت میدهد و نوشیدنی میل میکند. فرهنگی که به واسطهی سینما باید منتشر شود در «خرچنگ» منفور از مرد و زن است و خانوادهی ایرانی را به پول میفروشد. مردی که به دنبالِ پولِ یک زن است و زنی که با تمدید صیغه سرش کُلاه نمیرود! و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.