ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانینویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

نقد فیلم شبگرد

شبگرد به کارگردانی فرزاد موتمن فیلمِ بدی است که به زورِ تقلب از روی دست کوبریک، مشخصاً «چشمان کاملا بسته»، و یک دکوپاژِ بیرون زده از فُرم قابل تماشا می‌شود. موتمن فیلم‌ساز کار بلدی است و می‌داند چگونه از بازیگر بازی بگیرد که تفنگِ اسباب‌بازی‌اش حقیقی جلوه کند اما روند سینمایی نابلدانه‌ای پیش بُرده. او بیش‌تر بخاطر «شب‌های روشن» شناخته و دیده می‌شود لحظاتی در «خداحافظی طولانی» هستند که ثابت می‌کنند چُنین نیست اما لحظاتی هم در فیلم هستند که ثابت می‌کنند چنین هست و مولف نانِ یک فیلمِ عاشقانه‌ی داستایوفسکی‌آلود را می‌خورد. «شبگرد» از نظرِ فُرمیک شباهت‌هایی به «سراسر شب» موتمن دارد و تا حدّی نقیضه‌ای بر فرهنگِ دخانیات‌زده‌ی یک محدوده‌ جغرافیایی است امّا فکت غم‌انگیزتر این است که فیلم‌ساز سوار بر موجِ این فرهنگ می‌شود. بیننده بجای تلاش برای کشفِ قصه‌ای که با تصادف شروع شده و به مرگ حیوانی ولگرد انجامیده، در پیِ کشف چراییِ وابستگیِ زنی که صیغه‌ی مردی زن و بچه‌دار شده خواهد بود. ریتمِ پیانویی که در اپیزودِ امیرِ آقایی نواخته می‌شود قطعاً برای بیننده‌ی فیلم‌باز یادآورِ اثرِ کوبریک است اما از آنجایی که فیلم هیچ‌کجایش مرموزیتِ «چشمان کاملا بسته» را در مواجهه با موضوعاتی برای فهمِ روابط ندارد، موتمن فیلمِ بدی ساخته و...

متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.

ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.

نقد فیلمامیر آقایینویسندهمنتقد سینما
۰
۰
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید