پیشمرگ فیلمِ خوب و قابلِ ستایشی است. علی غفاری اثرِ تاثیرگذاری ساخته که جای خالی چُنین مدیومهایی در سینمای ایران شدیداً احساس میشود. سینمایی که از شهیدش قهرمانی تمام عیار میسازد. قهرمانی که برای خانوادهاش میجنگد، بهترین سیاست را از همان ابتدا که صداقت است پیش میگیرد (اشاره به گفتوگوهای مراسمِ خواستگاری سعید قهاری)، وظیفهشناس است و ایثارش از جِنسِ ایثارِ اِمروزی است. نقدِ ویژهی دراماتیک من بر «پیشمرگ» ناتمام گذاشتن پرسوناژی است که از بهرام ابراهیمی در قامت کسی که مافوقِ سعید است و... وارد خواهد بود. سینمایی که جِنسِ کلاسیک در پرورشِ یک قهرمانِ ملّی را رعایت کرده نباید و نمیتواند مدیومِ کلاسیک در فُرمِ روایتیِ خود را فراموش کند. بعد میروم سرِ عنوانش. بنظرم «پیشمرگ» هیچربطی به فیلم پیدا نمیکند و بیشتر بدردِ یک درامِ عاشقانه و رُمانتیک میخورد تا یک حماسهی شخصیتی و شعوری. ما به خاطر کسی که همواره در کنار سعید قهاری بوده و زیر دستِ یک فرمانده و بعد هم شهید شده این عنوان را انتخاب کردهایم یا بخاطر آن نیرویی که در عراق همه را راهی میکند تا چندی نیروهای کُرد را بیشتر سرگرم کند؟ فیلم با نقاطِ ضَعفی که از نظرِ من دارد از واجباتِ سینمای ایران است. نقطه ضَعفهایی که یکیشان را میتوان دلیل انتخاب و اکران نوروزی آن نامید و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.