
چاوا ساخته لاکسمن اوتکار سینمایِ وطنپرستیِ محضِ هندی در بازهای از تاریخِ فرهنگ و هنرِ کشوری است که حسادتش به «مختارنامه» میرباقری، عیان شده. این حسادت یک خاصّیتِ درمانی دارد. اجتماعی که تاریخ نمیداند باید با زبانِ فرهنگِ وطنپرستانه از تاریخش سخن گفت. اگرچه اَبرقهرمان بودن در سینمای هند یک امرِ طبیعی شده و منطقها در مبارزات و جابجایی اشیاء شکلِ مُدرنی از تخیل به خود میگیرند که بیننده ناخودآگاه لبخند خواهد زد، و از بُعدِ زمانی سکانسهای ابتداییِ «چاوا» را نمیتوان با سکانسهای پایانی آن مربوط کرد و جمع بست امّا مشخصاً شخصیت در این فیلم یک پیامِ صریح دارد و آن: ایستادگی در برابر دشمن و بدخواهِ میهن است. این دشمن چه مغول باشد و چه انگلیس و دار و دستهاش در این سینما گاه با زبانِ تخیل، گاه با زبانِ رقص و شعر و گاه با یک بازیِ ورزشی «باج» آشوتوش گواریکر، با آن بازیِ وطنپرستانهی عامر خان که بعدها در «دنگل» به کُشتی و ژانر تبدیل میشود، همواره مانند ساکنینِ غزه در حال سنگاندازی به حریف است. هجومِ دوست داشتنیِ هند حتّی حالا هم که از روی حسادت کوچک به «مختارنامه» ساخته شده، بخشی از فرهنگ، تاریخ و هنرِ کشوری است که همهی توانِ تخیلی و تکنیکی خود را به کار میگیرد تا عضلاتش از دشمن بیشتر نمایان شود و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی کامل را در کانال آپارات من ببینید.