جیمز کامرون ذاتا جاهطلب بوده و «آواتار 2: راه آب» جاهطلبانهترین اثر یک مولف در عصر حاضر است. فیلم موضع مشخصی درباره چراییِ پیش از خود نمیگیرد و شاید این بزرگترین نقدِ علم در فیلم باشد؛ اما قصهگوی ماهری است و مرز میان کشف ادبی و بصری را میشناسد. سری فیلمهای آواتار که قرار است سه قسمت دیگر از آن نیز ساخته شوند بیشتر از آنکه وزنه علمی به خود گیرند تخیلی هستند و این گزاره در ابعاد وسیعتر ماتریکسوار یک جهان غیرمنظومِ دوست داشتنی را متصور است. مشخصا هنگامی که درباره سری دوم این فیلم صحبت میکنیم باید آنچه در آواتار اول دیدهایم را فراموش کنیم و منتظر شگفتیهای بیشتری از سوی آقای کامرون باشیم اما هیچ شگفتیِ فراتر از انتظاری در فیلم روی نمیدهد. البته که انتظارات با پروپاگاندای ایجاد شده برای این بیگ پروداکشن دوچندان شده است اما به شخصه سینمایی را که تکلیفش با مدیومِ خود معلوم نباشد نمیتوانم باور کنم؛ البته که چنین فیلمهایی برای باور نکردن ساخته میشوند. این محتوای تولید شده از یک فرم مشخص عبور کرده اما این فرم را چه میشود نامید؟ فرم در «آواتار2: راه آب» غریزهای و در عین حال انکار کننده است. غریزه به خاطر در پیشگرفتن مسیر هدف گذاری شده در نسخه اول و انکار کننده به بهانه یافتن زمینی دیگر برای انسانهایی که شاید، تاکید میکنم شاید، بهتر باشند. اولین مواجهه من با فیلم مانند کمیک بوکهای دی سی برایم شادیبخش و مفرح بود. باید خود را نادان اعظم در تماشای اثر فرض کنید و اجازه دهید قصه قدرت روایت خود را بر شما غلبه کند. با این تفاسیر فیلم گیج کننده میشود. گیج کننده نه به مفهوم اکتشافی بلکه به مفهوم سردرگمی نوعی. فیلم هم خباثت انسان را نشان میدهد و هم ترحم او را. هم شعور را به چالش میکشد و هم احساس را. همانطور که گفتم در داستانگویی چیرهدست است اما و...