ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

نگاهی به سینمایی شعله‌ور

پتزولد را با «اوندین» کشف کردم. یک عاشقانه معرکه در ستایش ایثار و بعد خیانت. «ترانزیت» و «فونیکس» او بسیار قابل ستایش است و همچنان احساس درام را در یک داستان شکل می‌دهد. احساس می‌کنم مثل لیو اولمن برای برگمن اگر او پائولا بیر را نداشته باشد گویی هویت درام خود را از دست می‌دهد. «شعله‌ور» بدون این بازیگر ذاتا معشوقِ ایثارگر آتش نمی‌گیرد. مردی که وانمود می‌کند برای نوشتن به تنهایی و آرامش نیاز دارد و صدای معاشقه نادیا، بیر، او را اذیت می‌کند، عمیقا خودفریب است. انسان برای نوشتن به عشق نیاز دارد. اگرچه لباس قرمز و بعضا گل‌دار نادیا نمی‌تواند در جذابیت او نقشی داشته باشد اما این اُبژه‌ای است برای آن‌که بفهمیم چه میزان نویسنده قصه ما، نویسنده است. از سوی دیگر هنگامی که دوستش از آب‌تنی بازمی‌گردد او مخفی‌ کاری می‌کند که البته این کمی از پیچیدگی پرسوناژش در فیلم می‌کاهد. این برای منِ بیننده جالب‌تر است که او مثلا معشوقه نادیا را می‌شناسد که غریق نجات است. سوژه‌های فیلم بسیار دم‌دستی و البته دوست‌داشتنی هستند. سقفی که چکه می‌کند، احساس نویسنده به نادیا، شغل نادیا و... ما به روابط حاصل از یک سکوت در این فیلم توجه می‌کنیم. قرارنیست داستان برای ما پیچیدگی پیدا کند این شخصیت‌ها هستند که با احساسات خفته‌شان پیچیده می‌شوند. نویسنده قصه ما اگر یک آدم رمانتیک نباشد اما خیلی خوب می‌داند آدم‌های رمانتیک چگونه‌اند و این شاید در ابراز احساسات او معکوس عمل کند. یعنی ما یک عاشقانه آلمانی را می‌بینیم که به شدت کلیشه‌ای و تکراری است اما آنچه منِ بیننده را ترغیب می‌کند که داستان و شخصیت را دنبال کنم احساساتی‌ است که در و...

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید.

نویسندهعلی رفیعی وردنجانینقد فیلم شعله ورنقد فیلم afireکریستین پتزولد
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید