علیرضا آزاد
علیرضا آزاد
خواندن ۱ دقیقه·۱۷ روز پیش

نمیدونم ۱

دلم میخواد بازم الان بنویسم ولی نمیدونم چی بگم. واقعا چرا چیزی به ذهنم نمیرسه؟ نمیدونم چی بگم و این واقعا سخته‌‌.

کاش میشد میتونستم با ادما راحت ارتباط بگیرم بدون سانسور؛ متاسفانه من از بچگی آدم خجالتی بودم و خیلی رو خودم کار کردم و کمترش کردم ولی بازم اون خجالته هست. کاش میشد خجالتی بود یه آمپولی داشت یا قرصی داشت و آدم میخورد و میتونست بدون سانسور با آدما ارتباط بگیره.

بعضا ادما انقدر خوب با من ارتباط میگیرن و شوخی میکنن و حس خوب میدن و منم دوس دارم که بهشون همچین حسی بدم و سعی خودمو میکنم. ولی چون هرزگاهی خودمو سانسور میکنم؛ این حس خوبی بهم نمیده.

بخاطر این موضوع حتی پیش مشاور رفتم و صحبت کردم؛ گفتش میتونی بری کلاس تئاتر و اونجا مجبوری ارتباطت رو بهتر کنی ولی واقعا واسم سخته رفتن. تازه نمیدونم برم کجا ثبت نام کنم که به خونمون نزدیک باشه چون سرکارم میرم و نمیتونم برسم کارامو...

نمیدونمتئاترخجالتی بودن
علیرضام و هرچیزی به ذهنم برسه مینویسم و به خودم قول دادم روزی ۵ دقیقه بنویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید