علیرضا حاتمی
علیرضا حاتمی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

چرا باید برای خود یک متخصص ارتباطات شخصی داشته باشید؟

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید ارتباطات را تعریف کرد. ارتباطات معنای وسیعی دارد و نمی توان آن را محدود به بخشی خاص کرد. این حیطه از ارتباطات ماشین به ماشین تا انسان به انسان و یا ترکیبی از آن ها قابل دسترس است. در این میان برخی عناصر ارتباطی نیز وجود دارند که بسیار پیچیده تر خواهند شد. به عنوان مثال سازمان ها چه برای شما باشد یا نه، به عنوان یک کل و دارای اجزای متفاوت می توانند به عنوان یک نقطه ارتباطی بسیار پیچیده، تلقی شوند.

بنابراین اگر مدیریت را در معنای ترکیب گر منابع متفاوت برای دسترسی به یه هدف تعریف کنیم، هیچ مدیری در هیچ فرآیندی نمی‌تواند از ارتباطات در تمامی اشکال، خود را دور نگاه دارد. بخصوص آنکه اغلب مدیران با تکیه بر هدف و فشرده شدن ناگزیر زمان‌های عملیاتی در جهان فعلی، از استفاده بهینه طولانی مدت به دلیل مستهلک کردن منابع محروم می‌شوند.

باید بگویم منظور من در اینجا از کلمه «مدیر» اشاره به جایگاهی سازمانی فقط نیست. بلکه اشاره به مدیریت یک فرآیند است که اجزای متفاوتی را برای درگیر شدن، دربر می گیرد.

با این درک، بسیاری از مدیران، تلاش می کنند با رضد و مطالعه بخشی از دانش ضروری ارتباطات را بیاموزند و یا در بخش های سازمان یافته مدیران روابط عمومی، بازاریابی و یا تبلیغات را به عنوان نمایندگان خود در ارتباطات تعریف کنند. اما همین اجزا نیز در بسیار مواقع نیاز به تصمیم گیری در سطح شما خواهند داشت که البته شما «وقت ندارید!»

چرا که از کوچکترین اجزای متصل به شما مانند نحوه حرف زدن، راه رفتن و ... تا فضایی که در آن حضور پیدا می کنید، نحوه تصمیم گیری، ورودی های اطلاعات و خروجی های آن همگی حیطه ای ترکیبی از ارتباطات متفاوت است.

اما به واقع متخصص ارتباطات کیست؟

متخصص ارتباطات فردی با چند زبان متخلف است. ارتباطات اطراف شما ترکیبی از دانش های متفاوت است که با کلماتی واحد بیان می شوند و در حقیقت همین موضوع «واحد بودن کلمات» است که می تواند افراد غیرمتخصص را دچار سردرگمی کند. چرا که هر زبانی ویژگی هایی منحصر به فرد دارد. زبان بخش IT، زبان بخش کسب و کار، زبان بخش منابع انسانی و ...

اجازه بدهید اول با مثالی موضوع را شفاف تر کنم...

در یک هم نوازی مانند کنسرت، سازها و نواهای بسیاری وجود دارد. هر نوازنده به تنهایی می تواند در حیطه خود استاد باشد. اما هم نوازی اساتید با هم بدون وجود یک رهبر یا یک محور می تواند برای شنونده، جذاب باشد؟ از سوی دیگر آیا رهبر یک هم نوازی الزاما در نواختن سازها تسلطی چون اساتید ذکر شده دارد؟

بنابراین متخصصین ارتباطات ترکیبی پیچیده از ارتباطات روز جهان خود دارند و هرچه این ترکیب ناشی از عناصری عمیق تر باشد، ترکیبی پیچیده‌تری نیز خواهد داشت. اما فرای تمام پیچیدگی ها، مانند رهبر یک ارکستر، پایه هایی ساده وجود دارد که جز با درک پیچیدگی ذکر شده، دستیابی به آن ممکن نیست. به عنوان مثال، گوش نواز بودن تقریبا تمامی اصل موسیقی است. در ارتباطات نیز چنین جزئی وجود دارد که می توان آن ها «رضایت از انتظارها» دانست.

حال چرا شما باید یک متخصص شخصی برای خود داشته باشید؟

جواب در این موضوع است که احتمال زیاد، شما درگیر هدف هستید و بهتر است زمان خود را برای درک پیچیدگی اطرافتان صرف نکنید؛ فشردگی زمان در جهان ما بیش از آنچه فکر می کنید همه چیز را متلاطم کرده است. اطرافیان نیز شاید مشاوران خوبی باشند اما اطلاعات آن ها اغلب ناکافی و راه حل ها مقطعی خواهد بود. بنابراین یک متخصص ارتباطات مانند یک وکیل، می تواند اجزای اطراف شما را که بر آن ها تاثیر می گذارید و بالطبع از آن ها تاثیر نیز می‌گیرید را در یک محور مشخص و به صورت مستمر در ذهن شما، هماهنگ کرده و فقط تصمیم گیری را در نقطه ای نهایی به شما بسپارد.

ارتباطاتمدیریترهبری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید