ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا
علیرضا
علیرضا
علیرضا
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

پسر خوب بودن بسه! (فصل اول: سندروم پسر خوب بودن - بخش اول: ملاقات با چندتا نایس گای - 11)




سلام :)

قبل از اینکه این پست رو شروع کنم باید بگم که این پست در ادامه بخش قبلی خودش هست. لینکش رو گذاشتم. اگر نخوندید پیشنهاد می کنم که اون رو اول بخونید و بعد بیایید اینجا؛ ولی خب اگه به هر دلیلی یه کله می خوایید از اینجا شروع کنید باید به طور خلاصه بگم که توی اون پست و البته همین پست داره ویژگی های پسر خوب (نایس گای) طی مثال هایی گفته می شه (تا نایس گای رو بشناسیم و بتونیم تعریف کنیم.) ویژگی هایی مثل اینکه همیشه دست بده داره و اونقدری که می ده، نمی گیره. از تضاد و کشمکش دوری می کنه. تلاش می کنه دیگرون رو راضی و خوشحال کنه. همیشه فکر می کنه یه راه درست هستش. سعی می کنه رفتار هایی داشته باشه که با بقیه آقایون تفاوت داشته باشه. هیچ وقت احترام و دوست داشتن رو تجربه نمی کنه و غیره که تو پست ها تشریح شدند. پس بریم که نایس گای ها رو بهتر بشناسیم.

https://virgool.io/@arj654/nomoremrniceguy10-swmnlp7ytaml





چندتا نایس گای که تو زندگیتون می تونید ببینید

به طور شگفت انگیزی آقایونی مثل جیسون با بیسی (پایه ای) مشترک زیاد به دفتر میان. با وجود اینکه این افراد در همه سایز و اندازه ای هستند، همه شون جهانبینی یکسانی دارند. بذارید چندتاشون رو بهتون معرفی کنم:

عمر

هدف اول عمر در زندگی راضی نگه داشتن دوست دخترش هست. با این حال، دوست دخترش شاکیه که اون هیچ وقت برای احساساتش حاضر و پاسخگو نیست. در واقع، همه دوست دختر های قبلیش همین گله رو ازش داشتن. از اونجایی که عمر خودش رو (با توجه به هدفی که برای خودش گذاشته) دست بده می بینه، نمی تونه این اتهامت رو درک کنه. عمر می گه بزرگترین لذتش در زندگی خوشحال کردن دیگرانه. اون حتی یک پیجر با خودش داره که اگر دوستاش چیزی لازم داشتن باهاش در ارتباط باشن.

تاد

تاد به خودش افتخار می کنه که با خانم ها با احترام و صداقت رفتار می کنه. اون باور داره که این خصوصیات اون رو از سایر آقایون جدا می کنه و خانم ها رو به خودش جذب کنه. هرچند اون دوست های مونث بسیاری داره، اما کم به کم قرار (دیت) می ره. خانم هایی که می شناسه بهش می گن که عجب گوش شنوایی داره و معمولا برای درمیون گذاشتن مشکلاتشون صداش می کنن. اون حس مورد نیاز دیگران بودن رو دوست داره. این دوست های مونث دائما بهش می گن که خوش به حال خانمی که تو مردش باشی. با وجود همه این رفتارهایی که با خانم ها داره، نمی تونه بفهمه که چرا اونها به جای انتخاب پسر خوبی مثل خودش از پسرهای عوضی و لاشی خوششون میاد.

بیل

برای کسایی که کار دارند بیل هستش. کلمه "نه" تو دایره واژگانش نیست. برای خانم ها ماشین هاشون رو تعمیر می کنه. اون مربی تیم بیسبال پسرش هست. دوستاش وقتی اثاث کشی دارند بهش زنگ می زنن. اون عصر هر روز بعد از کارش از مادر بیوه خودش مراقبت می کنه. با اینکه حص خوبی می گیره از اینکه به دیگرون کمک می کنه و می بخشه، اما به نظر اونقدری که می ده نمی گیره.

گری

خانمش یه چیزی داره که در طی آن به طور کلامی تحقیرش می کنه. از اونجایی که از تضاد و ناسازگاری دوری می کنه و نمی خواد آرامش رو بهم بزنه، گری از باز کردن موضوعاتی که ممکنه زنش رو عصبانی کنه خوداری می کنه. بعد از دعوا، همیشه اولین نفری که عذر خواهی می کنه. یه بار هم یادش نیست که خانمش بابت رفتار هایی که داشته عذرخواهی کرده باشه. با وجود تضاد و ناسازگاری همیشگی، گری می گه که خانمش رو دوست داره و هر کاری می کنه که راضی نگهش داره.

ریک

ریک با یک الکی در رابطه متعهدانه است. ریک برای مشکل الکل پارتنرش مشورت می خواست. ریک از اینکه حس می کرد همه چیز برای اینکه میزون باشه به وجود و حضور اون بستگی داره گله می کرد. امیدوار بود که اگر به پارتنرش کمک کنه ترک الکل کنه، اون نهایتا به رابطه ای که همیشه می خواسته برسه.

لایل

لایل تلاش می کنه که همه چیز رو درست انجام بده. اون در کلیسا فعالیت داره. با این وجود، از نوجوانیش با اعتیادش به محتوای بزرگسالان مثبت هیجده درگیر هست. لایل به صورت افراطی، معمولا سه تا چهاربار در روز، خود ارضایی می کنه. اون هر روز ساعت ها پای سایت های جنسی وقت می ذاره. اون می ترسه که اگه کسی از بی اختیاری جنسیش بویی ببره، زندگیش نابود می شه. اون تلاش کرده مشکلش رو با دعا کردن و مداقه در انجیل کنترل بکند، هر چند که هیچکدوم از این روش ها اونقدرها خوب عمل نکرده است.

خوزه

خوزه، یک مشاور کسب و کار که در اواخر سی سالگی است، پنج سال گذشته اش رو با یک خانمی در ارتباط بوده که خوزه اون رو وابسته و محتاج می دیده. از روزی که این خانم اومد پیش خوزه زندگی کنه، خوزه به فکر بهم زدن افتاد. خوزه می ترسه که اگه ترکش کنه، اون خانم نتونه از پس زندگیش بر بیاد. هر چند که چندتا تلاش برای بهم زدن داشته، دوست دخترش هر دفعه چنان احساسی بازی درآورده که خوزه دوباره برگشته. اون هر لحظه به دنبال راهی برای خروج از این رابطه است بدون اینکه صدمه ای به دوست دخترش زده باشه یا تصویر عوضی و لاشی از خودش باقی بذاره.

روانشناسیخودشناسی
۰
۲
علیرضا
علیرضا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید