ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا خدائی
علیرضا خدائیمجنون تبریزی که قلمش با کاغذ شعر میخواند
علیرضا خدائی
علیرضا خدائی
خواندن ۱ دقیقه·۲ روز پیش

حرف رفتن

حرف رفتن را زدی آقا، دلِ ما آب شد،
این غمِ حرفِ تو به دل‌هامان سراسر قاب شد.
تا که دیدی همچو مولایت، علی تنها شدی،
عزم رفتن کرده‌ای، دنیا پر از آوار شد.
کس ندانست که در سر چه می‌پنداری،
آن خود تاریخ بود که باز هم تکرار شد.
با وجود آن همه سختی در این دنیای ما،
رهبر شیعه دوباره حیدر کرار شد.
اسم او هم نام و هم اسمِ امیر ما شده،
بس چه نامش ذکر لب‌های لب آقا شد.
ما که می‌دانیم علم را دستِ صاحب می‌دهی،
این چنین بوده که ایران مامنِ زهرا شد.
مجنون تبریزی


اینستاگرامحافظشعر
۰
۰
علیرضا خدائی
علیرضا خدائی
مجنون تبریزی که قلمش با کاغذ شعر میخواند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید