علیرضا خدائی·۲ روز پیشحرف رفتنحرف رفتن را زدی آقا، دلِ ما آب شد، این غمِ حرفِ تو به دلهامان سراسر قاب شد. تا که دیدی همچو مولایت، علی تنها شدی، عزم رفتن کردهای، دنیا…
علیرضا خدائی·۲ روز پیشنِی نامهمرغ از قفس پرید و دلم زیر و رو شده آوازه خوان این غم تو در صبو شده بیچاره دل، حراسان از این غمِ شماست بازا که بنگری دنیا زیرو رو شده رفتند…
علیرضا خدائی·۲ روز پیشبرگت دلتسایه افکنده به روی دلِ من برگِ دلت، بس که آرام نبود این دلِ من قبلِ دلت. تا به یاد تو نیفتادم، دلم آرام بود، تو بگو باز چه کرده با دلم برگ…
علیرضا خدائی·۲ روز پیشگلِ سرخآن گلِ سرخی که آوردی برایم خشک شد، در دلم صد آرزو بوده در اینجا خشک شد. با هزاران شوق و خواهش سویِ کویت آمدم، چشمهی چشمم پس از رفتن زِ غ…
علیرضا خدائی·۲ روز پیشغدیر خمروزی که برده شد دستت سوی آسمان، آسمان به دستِ صاحب دنیا سپرده شد. فرمود احمد به خلقِ غدیرِ خم ، کارِ قیامت، به امامتِ سپرده شد. هرکس ندید…
علیرضا خدائی·۲ روز پیششور شوریدهشورِ شوریدهٔ ما نیز به نَوایی برسید، این دلِ سنگ و بزرگش به جَزایی برسید. آنکه بنوشت و قلم عشق ترسیمش کرد، دیدی ای دل، مُحَبَّت به کسایی…
علیرضا خدائی·۳ روز پیشهوای کویتدوباره باز هوایم هوای کوی تو باشد دوباره این دل تنگم به گفت و گوی تو باشد دو باره باز شده تنگت، دلم هوای تو دارد دلی که نیست دگر اینجا هو…
علیرضا خدائی·۳ روز پیشباد صبانَفَسِ باد، زِ شوقِ حَرَمت میآید اندر آن بزم صدای قدمت میآید در خِلقتِ تو همین بس که رسولِ اکرم با صدای تو علی به مَلَکوت میآید توبه…
علیرضا خدائی·۳ روز پیشسنگمرغ سرگشته ی بامم سنگم زده اند تا به خاکم نشاندن رنگم زده اند من که خود روی سفید بودم و خوش دل عجبا این جماعت به نقش خویش رنگم زده اند…
علیرضا خدائی·۳ روز پیشطفل شش ماههبالا بلند شده ای عجب آقا شده ای طفل شش ماه ی من چقدر دریا شده ای مرد میدان و سوار تیر پیکان شده ای ابروی دل این پیر رجز خوان شده ای چه بل…