روزِ اول، روزِ دوم، روزِ سوم هم نشد
حالِ من در این بیابان از پیِت بهتر نشد
با خودم عهد کرده بودم چِلّهنشینت باشم
روزها رفتند اما چِلّهی ام کامل نشد
من که از افسارِ نفسِ خویشتن جا ماندهام
این دلِ سرکش، دلِ مطلوبِ اربابم نشد
هر کسی لایقِ گوشهچشمِ تو آقا که نه
این دلم در ساحلِ دریای عشقی غرق نشد
باز هم من ماندم و تنهایی و کوهی ز غم
این دلِ عاشق، شیدایِ اربابم نشد
غیرِ تو در این جهان، هیچ پناهی نیست مرا
بستهام دل را به دامانت… نگو این هم نشد
مجنون تبریزی