ویرگول
ورودثبت نام
a.rockab
a.rockab
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

بذار تخیل کنیم کرونا تموم شده

امروز بالاخره با یکی از مشتری‌ها در اتاق خیال گفتگوی مفصلی پیرامون کتاب‌ها داشتم. هرچند کرکرهٔ اتاق خیال پایین بود، اما مزیت اتاق خیال به محدودیت‌پذیر نبودنش است. از کارها گفتیم. خدا را چه دیدید. شاید به زودی یک سایت نقد و بررسی و البته معرفی کتاب راه بیاندازیم. به من گفت من کتاب‌ها را نیمه‌خوانده رها می‌کنم. درکش می‌کردم. ما به کتاب خواندن عادت نداریم. برایش توضیح دادم که باید در گنجاندن مطالعه در برنامه روزانه پافشاری کرد تا دیواری که بین ما و کتاب‌ها چیده شده است، فرو بریزد. راهکارهایی پیش رویش گذاشتم. راهکارهایی که خودم به طریقی امتحانش کرده بودم. برایش از این نوشتن‌ها هم گفتم. گفتم همان‌طور که به تأثیرات خواندن، فارغ از این‌که چه می‌خوانم پی برده‌ام، از تأثیرات نوشتن هم فارغ از این‌که چه می‌نویسم آگاه شده‌ام. از خیال گفتیم. از تخیل و رابطه‌اش با مطالعه. از این‌که مطالعه پَر و بال تخیل را قوی‌تر کرده و نفس را بر تخیل مسلط‌تر می‌کند. تخیلِ قوی‌تر هم وسعت درک و فهم را بیشتر کرده و بینش عمیق‌تری برای پذیرش حقیقت به انسان می‌بخشد. بحث‌هایی مفصل که بعدها بیشتر درباره‌اش خواهم نوشت. دلم خنک شد. آخر دلتنگی داشت خفه‌ام می‌کرد. درباره قصه هم صحبت کردیم. صحبتی که به خرید کتاب «بهترین قصه‌گو برنده است» ختم شد. امیدوارم کتاب را بخواند و حین پافشاری بر داشتن مطالعه روزانه، از خواندن این کتاب هم لذت ببرد.


#خاطرات_روزانه_یک_کتابفروش

۱۸ فروردین ۱۳۹۹


کروناقرنطینهتخیلنوشتنخواندن
علی رکاب هستم، یک کتابفروش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید