رونالدو!
از نخستین روزهای که با دنیایی فوتبال آشنا شدم ، الگویم در بازیها رونالدو بود. آنروزها، از او تصور ذهنی داشتم و در قالب مصداق از وی هیچ شناختِ نداشتم. حتی اسم او برایم معما بود. تعریف و تمجیدهای که از دیگران در وصف او میشنیدم هیجانزدهام میکرد. آن ایام و آن روزها کودکِ بیش نبودم. از صبح تا شب در فکر و خیال فوتبال و سرگرم بازیهای کودکانهای زمانهی خود بودم. چه روزهای خوب و خاطره انگیز بود!...
مرحلهی بعدی فوتبالم، دوران نوجوانی بود. این ایام، فوتبال را بهصورت جدیتر و پر انرژیتر تعقیب میکردم. خبرهای ورزشی را گوش میدادم و با دنیا گستردهی ورزش آشنایی حاصل میکردم. هنرنماییهای ستارههای فوتبال را میدیدم. گاهی در جمع دیگران از تکتک آنها به اندازهی وسعت درکام صحبت و طرفداری میکردم. من همان روزها از رونالدو میگفتم و تمایل زیادی به بازیاش داشتم...
مرحلهی بعدی، دوران جوانی است. این دوران که یکی از طلاییترین روزهای عمرم به شمار میرود، جدیتر بازیها را دنبال میکنم. البته بازی برایم فعلن آن هیجان گذشته را ندارد. دوست دارم فوتبال کنم و همانند گذشته از ستارهام دفاع کنم ولی هیچ لذت که در گذشته برایم داشت، اکنون ندارد. هرچند هماره از رونالدو و درخشش او برای دوستانم گفتم و چه بهسا در این باره با آنها کلنجار رفته باشم... رونالدو برای من نه تنها الگویی فوتبال است بلکه در خیلی موارد انگیزهدهند و پشتوانه خوشیهای ورزشیام بوده و هست...
لازم دیدم اندکی در باره این ستارهی بزرگ بگویم تا بخش از خاطرات عمرم را اینگونه مرور کنم.