از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم
ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست
از غیرتمان بود، نوشتند حسودیم
جو گندمی از داغ غمش تار به تاریم
در حسرت پیراهن او پود به پودیم
پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است
دلتنگ به یک خنده ی او زود به زودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم، فرازیم و فرودیم
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
حامد عسگری
پ.ن: حامد عسگری را یکی دو بار در نمایشگاه دیدم و کتاب هایش را امضاء کرد. از لحاظ سیاسی شاید نظراتش را تایید نکنم و اوج این موضوع سفرش به نیویورک همراه با تیم ریاست جمهوری در دولت سیزدهم بود؛ ولی از اشعار زیبایش نمی شود گذشت. قلمش مانا...

پ.ن: خوانش شعر در لینک قابل مشاهده است