مردمی به جان آمده از دیکتاتوری نظامی در ماه اکتبر یکی از سالهای قرن پرماجرای بیستم انقلاب میکنند و پس از سرنگونی ژنرال خودکامه، فیلسوفی با جهانبینی منحصربهفرد که بر احیای ارزشهای معنوی در جامعه تاکید میکند را به قدرت میرسانند. این مرد خردمند طی چهارسال حکومت مشروع خود شروع به اصلاحاتی در حوزههای مختلف کشور گواتمالا میکند که ریلهای مدرنیزاسیون و تجدد در این کشور محسوب میشوند. پس از پایان دوره چهارساله زمام داری او، خاکوبو آربنز ژنرالی با افکاری مترقی و آزادی خواهانه که در دولت آربالو - رییس جمهور فیلسوف و خردمند - مسئولیت وزارت دفاع را بر عهده داشت در انتخاباتی آزاد و با رای حداکثری اداره گواتمالا را به دست میگیرد. آربنز در دولت خود اصلاحات را گسترده و عمیقتر ادامه میدهد. بدیهی است که تاسیس اتحادیههای کارگری، تصویب قوانین سفت و سخت مالیاتی و تصمیم به تقسیم اراضی ملی بین کشاورزان و مردمان بومی به مذاق بسیاری از جمله متمولینی که اوضاع پیشین کاملا بر وقف مرادشان بود خوش نمیآید.
آربنز که تحت تاثیر همسر تحصیل کرده و روشنفکرش، شیفته سیاست و سیستم حاکم بر ایالات متحده شده بود، اطمینان داشت که آمریکا در مسیر تحول گواتمالا از کشوری عقب افتاده و سنتی به ملتی مدرن و دموکراتیک او را یاری خواهد کرد. غافل از اینکه تصمیمات و خط مشی ایالات متحده نه در کاخ سفید، که در حلقه کاپیتالیستهای بوستون و در محل هیات مدیره شرکت یونایتد فروت گرفته میشود. شرکتی که با صادرات میوههای استوایی و به خصوص موز از کشورهای آمریکای لاتین به ایالات متحده تبدیل به غول بی شاخ و دمی شده بود که قادر بود سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و حتی شخص رییس جمهور را به حمایت تمام و کمال از خود وادارد.
در جلسه هیات مدیره یونایتد فروت که تعداد حاضران آن به زحمت از تعداد انگشتان دست فراتر میرفت، ادوارد برینز- برادرزاده زیگوند فروید و پدر علم روابط عمومی- پس از سفری چند هفتهای به گواتمالا و سبک و سنگین کردن اوضاع، اعلام کرد که سیاست،تفکر و آرزوهای رهبران انقلاب گواتمالا هیچ سنخیتی با شوروی و کمونیسم ندارد و اتفاقا آربالو و حلقه نزدیکانش بسیار به ایالات متحده و سیستم لیبرال دمکرات آن تمایل و شوق دارند. با این گزارش خیال بسیاری از سرمایهداران حاضر در جلسه و از جمله زموری رییس هیئت مدیره یونایتد فروت راحت شد و مشغول پذیرایی از خود با موزهای اعلا مزارع آمریکای لاتین بودند که برینز با پوزخندی گفت:« و این برای یونایتد فروت از هر چیز دیگری خطرناکتر است.» در ادامه توضیحات برینز درباره مالیاتها، حقوق و بیمه کارگران، اتحادیه و سندیکاهای کارگری تمام فربههای اتوکشیده حاضر در اتاق را مجاب کرد که باید کاری برای توقف یا تغییر جهت انقلاب گواتمالا انجام داد چرا که پیادهسازی و پیروزی احتمالی این اقدامات در گواتمالا میتواند به الگویی برای دیگر ملتهای آمریکای لاتین تبدیل شود و آن زمان است که همه ملتهایی که یونایتد فروت به زور زمینها و بدنشان را غضب کرده به پا خواهند خواست و هشت پا- لقب یونایتد فروت در سرزمینهای مستعمرهاش- را به آتش خواهند کشید. اما چه کار باید بکنند؟ برنیز با پاسخ به جلسه آمده بود. میبایست دولت گواتمالا را همان گونهای تصویر کنند که نیست. حامی و پایگاه کمونسیم در آمریکای لاتین و بیخ گوش ایالات متحده.
یوسا عشق، شهوت، مسائل شخصی و ساعات خصوصی افراد اصلی درگیر در تحولات گواتمالا را با هنرمندی هر چه تمامتر به تصویر میکشد، تاریخ را با ادبیات میآمیزد و داستانی تاریخی و آموزنده را روایت میکند به طوری که نه کاملا غرق داستان و نه کاملا مسحور تاریخ میشوید. بر روی پلی نازک و خیالی محو مناظر زیبای تاریخی و داستانی خواهید شد.
از دیدگاه یوسا دخالت آمریکا و سازمان دادن کودتای نظامی کاستیو آرماس در گواتمالا نقشی تعیین کننده در سیر تاریخی و سرگذشت خون بار آمریکای مرکزی داشته و دارد. اقدامی که عملا جوانان آمریکای لاتین را از دموکراسی مایوس و دلبسته مبارزات مسلحانه و چریکی با دیکتاتورهای نظامی کرد. به گمان یوسا حتی فیدل کاسترو در ابتدای نهضت خود عقایدی کاملا دموکراتیک و آزادی خواهانه داشت اما حضور ارنستو چهگوارا در زمان کودتای نظامی آرماس در گواتمالا و تجربیات و مشاهدات عینی او از روند وقایع در این کشور، آنها را مجاب به اتخاذ تصمیماتی رادیکال مانند انحلال ارتش و پذیرش کمونیسم کرد که کوبا را به ورطه کنونی کشاند.
قطعا مطالع سرراست و مستقیم تاریخ کشور کوچک و گمنامی مانند گواتمالا موضوعی چندان دلچسب و وسوسهانگیز برای مخاطبان نخواهد بود. اما زمانی که تاریخ این کشور به موضوع قلم نویسنده بزرگی همچون یوسا تبدیل میشود، اثری جاودانه و اسرارآمیز میآفریند که به معنای واقعی کلمه نشان دهنده «روزگار سخت» مردمان آمریکای لاتین و نمونه اعلای حل شدن پیام در فرم هنری است.