عملکرد عملی یا Operational Effectiveness به معنای توانایی یک سازمان یا شرکت در انجام فعالیتها و عملیات خود به بهترین نحو ممکن و با کارآیی بالا است. این مفهوم در مدیریت و علوم تجارت به کار میرود و به تلاش برای بهینهسازی فرآیندها، منابع، و فعالیتهای سازمانی اشاره دارد تا سازمان بتواند به بهترین نحو ممکن اهداف خود را دستیابی دهد.
اهمیت عملکرد عملی در مدیریت به این دلیل است که اگر یک سازمان نتواند فعالیتهای خود را با کارآیی بالا و بهینه انجام دهد، ممکن است به مشکلاتی مانند هدررفت منابع، افت کیفیت، افزایش هزینهها و تأخیر در تحقق اهداف برخورد کند. به عبارت دیگر، عملکرد عملی میتواند به سازمان کمک کند تا بازدهی خود را افزایش داده و رقبا را پیشی بگیرد.
برای بهبود عملکرد عملی، سازمانها معمولاً از روشهای مختلفی مانند تجزیه و تحلیل فرآیندها، بهینهسازی منابع، استفاده از فناوریهای نوین، ارتقاء مهارتهای کارکنان، و اعمال استانداردها و معیارهای کیفیت استفاده میکنند. همچنین، مفهوم عملکرد عملی اغلب با مفهوم بهرهوری (efficiency) و کارآیی (efficacy) در مقایسه است، اما میتواند به عنوان یک مفهوم جداگانه نیز مورد استفاده قرار گیرد.
عملکرد عملی (Operational Effectiveness) و استراتژی (Strategy) دو مفهوم مهم در مدیریت و تجارت هستند که به دو ابعاد مختلف تأکید دارند. در ادامه، تفاوتها و مقایسهای بین این دو مفهوم را میآورم:
1. هدف و تمرکز
- عملکرد عملی: اصلیترین هدف عملکرد عملی افزایش کارآیی و بهرهوری در فرآیندها و عملیات روزمره یک سازمان است. این مفهوم بیشتر به بهبود چگونگی انجام کارها و استفاده از منابع موجود میپردازد.
- استراتژی: استراتژی به تعیین هدفها، راهبردها و انتخاب مسیرهای مناسب برای دستیابی به اهداف بلندمدت یک سازمان میپردازد. این مفهوم به تصمیمگیریهای مهم مدیریتی و انتخاب جهتگیریهای استراتژیک مرتبط با سازمان میپردازد.
2. زمینه فعالیت
- عملکرد عملی: بیشتر در زمینههای عملیاتی و اجرایی یک سازمان مورد استفاده قرار میگیرد. این مفهوم به بهبود فرآیندها، کاهش هدررفت منابع، افزایش کیفیت و کارآیی در سطوح پایینتر سازمان متمرکز است.
- استراتژی: استراتژی بیشتر در سطوح بالاتر مدیریت و مدیران عالی مورد توجه قرار میگیرد. این مفهوم به تعیین راهبردها، تصمیمگیری درباره بازارها و محصولات، رقابتپذیری، و جایگاه در بازار معتبر است.
3. زمان
- عملکرد عملی: معمولاً به مسائل کوتاهمدت و عملی در زمینههای روزانه و هفتگی توجه میکند.
- استراتژی: به طراحی و پیادهسازی راهبردهای بلندمدت مرتبط با دستیابی به موفقیت و استقرار در بازارها و صنایع در آینده متمرکز است.
4. مفهوم وسیعتر
- عملکرد عملی: اغلب به بهبود کارآیی و تکنیکهای انجام کار محدود میشود.
- استراتژی: شامل تصمیمگیریهای استراتژیک، تعیین هدفها و راهبردهای گستردهتری است که بر روی سازمان به طور کلان تأثیر میگذارد.
به طور خلاصه، عملکرد عملی و استراتژی دو جنبه مهم در مدیریت سازمانی هستند که به طور معمول با یکدیگر ترکیب میشوند. استراتژی تعیین کننده هدفها و جهتگیری کلان سازمان است، در حالی که عملکرد عملی به بهبود فعالیتها و عملیات روزمره میپردازد تا اهداف استراتژیک به بهترین شکل ممکن دستیابی یابد.