چگونه در تیم تولید MrBeast موفق شویم (PDF لو رفته)
چه طرفدار سبک ویدیوهای یوتیوب MrBeast باشید یا نه، این سند آموزشی لو رفته برای اعضای جدید تیم تولید MrBeast، خواندنی و جذاب است.
این سند نگاهی است به آنچه برای مدیریت یک عملیات عظیم و ویروسی یوتیوب در دهه ۲۰۲۰ لازم است، همراه با توضیحی دقیق از یک فرهنگ سازمانی بسیار خاص که برای تحقق این مأموریت شکل گرفته است.
«مطلب ترجمه شده پست سایمون ویلیسون هست و منبع آن در پایین صفحه قرار داره»
این سند به پررنگترین و خاصترین شکل ممکن، به سبک MrBeast آغاز میشود:
من واقعاً معتقدم اگر این مطالب را با دقت بخوانید و درک کنید، برای موفقیت بسیار بهتر آماده خواهید شد. پس، اگر این کتاب را بخوانید و یک آزمون را قبول شوید، به شما ۱۰۰۰ دلار جایزه میدهم.
همه چیز به طور خاص بر روی یوتیوب به عنوان یک قالب متمرکز شده است:
هدف شما اینجا این است که بهترین ویدیوهای ممکن YOUTUBE را بسازید. این هدف شماره یک این شرکت تولید است. هدف این نیست که بهترین ویدیوهای تولید شده، یا خندهدارترین، یا زیباترین، یا باکیفیتترین ویدیوها را بسازید. هدف این است که بهترین ویدیوهای ممکن YOUTUBE را بسازید.
تعریف MrBeast از بازیکنان تیمهای A، B و C چیزی است که قبلاً نشنیده بودم:
بازیکنان A افراد وسواسی هستند، از اشتباهات خود یاد میگیرند، قابل آموزش هستند، باهوشاند، بهانه نمیآورند، به یوتیوب باور دارند، ارزش این شرکت را میبینند و در کار خود بهترین در جهان هستند. بازیکنان B افراد جدیدی هستند که باید به بازیکنان A تبدیل شوند، و بازیکنان C فقط کارمندان معمولی هستند. [...] آنها متمرکز و به دنبال یادگیری و پیشرفت نیستند. بازیکنان C سمی هستند و باید فوراً به شرکت دیگری منتقل شوند. (نگران نباشید، به همه آنها حقوق قطع همکاری میدهیم و اوضاعشان خوب خواهد بود).
ویژگی کلیدی که اینجا به آن اشاره شده، یادگیری است. اگر دقت کنید، در فرهنگ کاری که بر پیشرفت فردی تأکید دارد، افرادی که به طور مداوم یاد میگیرند، ارزشمندند. اما کسانی که در یادگیری سستی میکنند، چندان مورد توجه قرار نمیگیرند.
مطالب زیادی درباره وایرال شدن در یوتیوب مطرح شده که از نرخ کلیک (CTR) روی تصاویر بندانگشتی ویدیوهای کلیدی آغاز میشود.
این دقیقاً تعیین میکند که ما برای ویدیوها چه کاری انجام دهیم. «50 ساعت را در حیاط جلویی خانهام گذراندم» عنوان ضعیفی است و احتمالاً روی آن کلیک نمیکنید. اما به احتمال زیاد روی «50 ساعت را در کچاپ گذراندم» کلیک میکنید. هر دو از نظر زمان و تلاش تقریباً مشابه هستند، اما ویدیوی کچاپ به راحتی 100 برابر بیشتر وایرال میشود. تصویری از کسی که در یک وان پر از کچاپ نشسته، بسیار جالبتر از کسی است که در حیاط جلویی خانهاش نشسته.
فرآیند خلاقانه برای هر ویدیویی که تولید میکنند، با عنوان و تصویر بندانگشتی شروع میشود. این دو، انتظارات بیننده را شکل میدهند و هر چیزی که پس از آن میآید باید با در نظر گرفتن همین انتظارات تعریف شود. اگر بیننده حس کند که انتظاراتش برآورده نمیشود، ویدیو را ترک میکند و این باعث کاهش میانگین مدت زمان مشاهده (Average View Duration) میشود، معیاری که تعیین میکند ویدیو تا چه حد توسط الگوریتمهای مرموز و حیاتی یوتیوب ترویج پیدا میکند.
ویدیوهای MrBeast یک فرمول دقیق و مشخص دارند که به طور مفصل در صفحات ۶ تا ۱۰ توضیح داده شده است.
در اولین دقیقه، توجه بیننده جلب میشود و نشان داده میشود که انتظارات آنها از تصویر بندانگشتی برآورده خواهد شد. از دست دادن ۲۱ میلیون بیننده در اولین دقیقه پس از ۶۰ میلیون کلیک اولیه، نتیجه نسبتاً خوبی به حساب میآید! هر یک از بخشهای دقیقه ۱ تا ۳، ۳ تا ۶ و ۶ تا پایان، وظایف مشخص و تعریف شدهای دارند.
در حالت ایدهآل، یک ویدیو باید شامل چیزی به نام «عامل شگفتی | wow factor» باشد:
یک مثال از «عامل شگفتی» ویدیوی 100 روز در دایره ماست. ما به کسی ۵۰۰,۰۰۰ دلار پیشنهاد دادیم اگر بتواند ۱۰۰ روز در یک دایره در یک مزرعه زندگی کند (ویدیو) و به جای اینکه از خانهاش در دایره شروع کنیم، آن را ۳۰ ثانیه بعد با جرثقیل وارد ویدیو کردیم. چرا؟ چون چه کسی در یوتیوب میتواند این کار را انجام دهد؟ (خنده)
فصل دوم (صفحات ۱۰ تا ۲۴) درباره تولید محتوا است. این بخش پر از نکاتی است که نشان میدهد برای تولید محتوای شگفتانگیز، تماشایی و بسیار پرهزینه برای یوتیوب چه چیزی لازم است.
بخش بزرگی از این فصل درباره هماهنگی و مدیریت دقیق وابستگیهای شماست:
از شما میخواهم که به چشمانشان نگاه کنید و به آنها بگویید که مانع کار شما هستند، و یک قدم فراتر بروید و توضیح دهید چرا آنها مانع هستند تا هر دو درک روشنی از وضعیت داشته باشید.
"تایلر، تو مانع کار من هستی. من ۴۵ روز وقت دارم تا این ویدیو را آماده کنم و نمیتوانم تا زمانی که محتوای ویدیو مشخص نشده کار را شروع کنم. باید تأیید کنی که اهمیت این موضوع را درک میکنی و نیاز داریم یک تاریخ برای تکمیل ایدهپردازی تعیین کنیم." […] هر روز باید با تایلر پیگیری کنی و مطمئن شوی که او همچنان طبق برنامه به تاریخ هدف نزدیک میشود.
او همچنین مفهوم «عناصر حیاتی» را معرفی میکند:
عناصر حیاتی، چیزهایی هستند که برای ویدیوی شما ضروریاند. اگر بخواهم ۱۰۰ نفر را به یک جزیره بفرستم و آن را به یکی از آنها اهدا کنم، پس تأمین یک جزیره یک عنصر حیاتی است. مهم نیست چقدر چالشها در جزیره به خوبی برنامهریزی شدهاند یا وضعیت آب و هوا چقدر خوب است. بدون آن جزیره، هیچ ویدیویی وجود ندارد.
[...]
عناصر حیاتی میتوانند از هر جایی به دست بیایند و زمانی که چیزی که روی آن کار میکنید به عنوان یک عنصر حیاتی شناخته میشود، باید مانند بچهتان از آن مراقبت کنید. بدون آنچه که در حال کار روی آن هستید، ما هیچ ویدیویی نداریم! در هر شرایطی از آن محافظت کنید، ۱۰ بار در روز به آن سر بزنید، به آن وسواس داشته باشید، یک نسخه پشتیبان تهیه کنید. اگر نیاز به حمل و نقل دارد، فردی را استخدام کنید تا آن را بردارد و بیاورد. به حمل و نقل معمول اعتماد نکنید و به محض اینکه چیزی اشتباه پیش رفت، صحبت کنید. در همان لحظه. هرگز عنصر حیاتی را به شانس نگذارید (این به معنای ریسک کردن بر روی ویدیو است، یعنی ریسک یک میلیون دلار یا بیشتر).
نکات زیادی در مورد ارتباطات وجود دارد، با تأکید ویژه بر «روشهای ارتباطی برتر»: ارتباط حضوری بهتر از تماس تلفنی است، تماس تلفنی بهتر از پیامک، و پیامک بهتر از ایمیل.
جای تعجب نیست که برای این سازمان، ویدیو ابزاری بسیار ارزشمند برای مستندسازی کارها محسوب میشود.
کدام مهمتر است؟ اینکه یک نفر تسلط ذهنی خوبی روی چیزی داشته باشد یا اینکه کل تیم ۱۰ نفرهاش تسلط خوبی داشته باشند؟ بدیهی است که تیم. و سادهترین راه برای همسطح کردن تیم این است که از همه چیز فیلم بگیرید و آن را جایی ذخیره کنید که بتوانند بهطور مداوم به آن دسترسی داشته باشند. بسیاری از مشکلات را میتوان با فیلمبرداری از مراحل کار و درخواست ویدیو هنگام سفارش چیزها حل کرد.
(A lot of problems can be solved if we just video sets and ask for videos when ordering things)
از این یادداشت لذت بردم:
از آنجایی که در مورد ارتباطات صحبت میکنیم، ارتباط نوشتاری زمانی بهعنوان ارتباط محسوب میشود که دریافتکننده تأیید کند که آن را خوانده است.
و این نکته درباره ارزش مشاوران:
مشاوران واقعاً مثل کدهای تقلب هستند. میخواهید بزرگترین کیک دنیا را درست کنید؟ ابتدا با کسی تماس بگیرید که بزرگترین کیک قبلی را درست کرده است، چون او قبلاً بیشمار آزمایش انجام داده و میتواند هفتهها از وقت شما را صرفهجویی کند. [...] در هر کاری که به شما محول میشود، همیشه، همیشه، همیشه اول از خودتان بپرسید که آیا میتوانید یک مشاور پیدا کنید تا به شما کمک کند.
و این هم یک نکته جدیتر از بخش «چیزهای تصادفی که باید بدانید»:
هرگز شرکتکنندگان را بیشتر از ۳ ساعت زیر آفتاب نگه ندارید (در حالت ایدهآل، نباید در کل آنها را منتظر بگذارید). در مسابقه «Squid Game» این موضوع برای ما ۵۰۰,۰۰۰ دلار هزینه داشت و در مسابقه «پسرها در مقابل دخترها» باعث شد تعداد زیادی از شرکتکنندگان کنار بروند. برای اطلاعات بیشتر از جیمز بپرسید.
و در پایان، این نکته درباره بودجهبندی:
میخواهم که پول خرج شده ترجیحاً در دوربین نشان داده شود. اگر بیش از ۱۰,۰۰۰ دلار برای چیزی خرج میکنید و قرار نیست در ویدیو نشان داده شود، جدی به آن فکر کنید.
How to succeed in MrBeast production (leaked PDF)
"من فکر نمیکنم این سند MrBeast درسهای زیادی داشته باشد که مستقیماً به کار من مربوط شود، اما بهعنوان یک نگاه صادقانه به پشت صحنه یک شرکت عجیب و بسیار بلندپروازانه، واقعاً جذاب است."
– Simon Willison’s Weblog