ویرگول
ورودثبت نام
امیر آرانی
امیر آرانی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

تولد، کم‌حرفی و شمشیرِ سامورایی

سلام. قبل از هر چیزی باید بگم من نه روانشناسم نه دنبال ثابت کردن چیزی. اینا فقط چیزایی که من دیدم از جایی که ایستادم.
این متن رو هم ننوشتم که شما بخونید... اینو روز تولدم نوشتم. اون موقع فقط دوست داشتم بنویسم ولی بعدا گفتم بد نیست اگه اینجا هم بذارمش. کلا نوشتم که نوشته باشم.

واسه خیلیا روز تولد، روز مهمی نیست. حتی اگه بهشون نزدیک هم باشی تا نپرسی هیچ‌وقت نمیفهمی تولدشون کی هست. البته ممکنه اگه بپرسی هم بهت نگن. کلا این روز واسشون مهم نیست.

اما من اینطور نیستم. نه که ذاتا روز مهمی باشه اما دوست دارم به همین بهونه همه خوشحال باشن. همینطور برعکس خیلیا که معمولا شروع سال واسه خودشون اهداف و رزلوشن مشخص میکنن من این کارو روز تولدم انجام میدم و در مورد کارهایی که کردم فکر میکنم و از این صحبتا.

ترکیب این فکر کردن‌ها +‌ Birthday Blues + خاطرات سال‌های قبل اصلا چیز جالبی نمیشه. حتما تجربش رو دارید. اینجا میخوام یه کم در مورد یکی چیزهایی که بهش فکر میکردم بنویسم و الان هیچ ایده‌ای ندارم آخر مطلب به کجا میرسه. فقط امیدوارم که ذهنم آزاد بشه.

توی ۲۱ سالگی ۳ نفر از کسایی که نسبتا شناخت خوبی ازم داشتن بهم گفتن ((کم حرفی)). شاید یه نوع رکورد محسوب بشه واسه من که تا ۱۰ سالگی روزی ۳۰ بار بهم میگفتن بسه دیگه‌ چقدر حرف میزنی :)

چیزی نیست که انکارش کنم و میدونم ممکنه بقیه رو آزار بده اما خب به نظرم اوکیه. حتی وقتی یه مسافت طولانی رو رفتم واسه دیدن یه دوست اما خب مثل بز فقط نگاه میکردم و زیاد حرفی نمیزدم هم اوکی بود. ولی بازم گفتم شاید این هم مثل بیشعوریه که خود بیشعور نمیفهمه بده. بذار یه کم بهش فکر کنم ببینم چرا ترجیح میدم بعضی وقتا لال بشم.

چون شروع سخت بود سعی کردم از بقیه فیدبک هایی که گرفتم یه سرنخ پیدا کنم که به این ربط داشته باشه و رسیدم به کمال‌گرایی (میدونم الان از هر کی بپرسی میگه من کمال‌گرام اما خب اینو بقیه به من گفتن :)) ) که خب توی ۲۲ سالگی امیدوارم از شرش خلاص بشم، هرچند زیاد نیست. این کمال‌گرایی منو رسوند به بقیه ماجرا. کلید یا فرار. بقیه متن دیگه یه گوشه‌ای از افکارمه که دوست داشتم روی کاغذ بنویسمش شاید خلاص بشم.


معمولا به ما گفتن کمال‌گرایی بده. ساده‌تر؟ وسواس بده. قطعا همینطوره بهش هم فکر کنیم به همین نتیجه‌ها میرسیم. اما واقعا کمال‌گرایی اینقدر بده که اگه حال نداشتیم تغییرش بدیم ازش استفاده کنیم و لذت ببریم؟

نه واقعا اینقدرا هم که میگن چیز بدی نیست. منم تصمیم ندارم فعلا از بذارمش کنار. میدونم بالاتر یه چی دیگه گفتم. الان هم اونو پاک نمیکنم اما منطقی فکر کن. اگه بتونی با معایبش کنار بیایی یا به موقع دست از کار بکشی واقعا چیز خوبیه. خروجی کار یه آدم کمالگرا (اگه به خروجی رسید) با ضریب خوبی از آدمی که کمالگرا نیست بهتره. شاید کار رو کندتر انجام بده یا اصلا بیخیالش بشه اما مثلا شما رفتی صندلی بخری... واست مهمه که این صندلی کیفیت داره یا اینکه چند ساعت طول کشیده تا ساخته بشه؟ شمشیر سامورایی رو کلی آدم توی بیشتر از ۳ ماه میسازن اما چاقوی آشپزخونه رو نهایتا چند ساعت. استادای ژاپنی خسته نمیشن؟ اعصابشون به هم نمیریزه؟ ولی نتیجه کارشون بی رقیبه.

خلاصه من اگه بالقوه بتونم یه کاری رو ۱۰ از ۱۰ انجام بدم و بالفعل ۷ از ۱۰ انجامش بدم خوبه؟ نه، خوب نیست و منم انجامش نمیدم.

حالا که با کمال‌گرایی کنار اومدیم بریم سراغ کم حرفی

تا حالا سعی کردید سیب رو با قاشق پوست بگیرید؟ یا مهره رو با پیچ‌گوشتی باز کردید؟ منطقا اگه از لحاظ عقلی سالم باشید جوابتون منفیه :) چرا؟ چون قاشق و پیچ‌گوشتی ابزار این کارهایی که گفتم نیستند.

حالا یه مثال دیگه. فکر کنید دوتا کاغذ دارید با دوتا سایز متفاوت. مثلا یکیش A4 و یکیش A5. شما کاغذ A4 رو که روی A5 بذارید اونو کامل کاور میکنه. بزرگتره. ولی اگه نمیتونید کاغذA4 رو با A5 کاور کنید. اگه مجبور هم بشید نهایتا کاغذ بزرگتر رو مجبورید یا تا کنید یا مچاله. که دیگه به درد نمیخوره

منظور من از این دوتا مثال مسخره همین تیکه آخر بود که بولدش کردم... بابا حرف زدن خیلی وقتا ابزار درستی واسه ارتباط نیست... این ابزار ناقصه چرا توقع دارید همه جا ازش استفاده بشه؟ خیلی از چیزا رو اگه سعی کنی با کلمات بگی دیگه به درد نمیخوره. (امیدوارم الان متوجه شده باشید چرا از کمالگرایی شروع کردم)

خب شاید بگید ابزار درست چیه؟ میگی با دود حرفامون رو بزنیم؟ :)

اولین چیزی که نوشتم اینجا همین بود که کل این متن برداشت شخصی منه. پس این نسخه فقط به درد من میخوره. شاید واسه شما بهترین راه همین باشه. واسه من نیست.

من فکر میکنم یک ثانیه نگاه میتونه به اندازه دو ساعت فک زدن معنی داشته باشه. جدا از اینکه دروغ گفتن با چشم‌ها خیلی سخت‌تر از دروغ گفتن با زبونه.

من فکر میکنم ارزش کسی که با کاراش داره یه چیزی رو ثابت میکنه خیلی بیشتر از کسیه که همون چیز رو داره با حرف زدن بهت میفهمونه.

من فک میکنم به حرف نیست.

بعد فهمیدم این به مزاق خیلیا خوش نمیاد... نمیدونم چرا ولی به تخم پسرم

تولدکم حرفیشمشیرساموراییکمال گرایی
دانشجوی مهندسی کامپیپوتر... علاقه مند به کتاب، تاریخ، پایتون، لینوکس و عکاسی. معرفی کتاب هایی که میخونم رو با عنوان "پالپ" اینجا منتشر میکنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید