سامانه دان، سامانهای هست که دانشگاه آزاد برای آموزش مجازی از ترم گذشته استفاده میکنه و تفاوتش با سامانه قبلی بحث امکان مشارکت بیشتر دانشجو هست (که در قبلی مشارکت وجود نداشت و یک طرفه بود آموزش مجازی و از طرفی امکان برگزاری آزمون هم نداشت)؛ من زمانی دلم خواست که این که کیس استادی کوچیک رو بنویسم و این چالش رو در نظر بگیرم برای خودم که زمان امتحانات بود و همه چی از یک همدلی شروع شد، که تصمیم گرفتم این مینی کیس استادی رو بنویسم و یک پروژه فرضی برای خودم در نظر بگیرم؛ راستی میتونید بقیه صفحات این پروژه رو اینجا ببینید.
( آپدیت: کیس استادی سایر پروژه هارو از مدیوم بخونید )
هدف اولیه من فقط نوشتن یک کیساستادی فارسی و یادگرفتن بود؛ و بعد هم بهبود تجربهکاربری سایت در موبایل، حل مشکلات کاربردپذیری و دسترسیپذیری، و در آخر تست درست بودن فرضیه هام
قصه نوشتن این کیس استادی دقیقا از اتفاقی که برای خودم و مشاهداتی که داشتم اتفاق افتاد و کشیدن نقشه همدلی؛ و فرضیههایی که من بعد از مشاهداتم ایجاد کردم این موارد هست:
من با 5 نفر صحبت کردم و هدفی که داشتم و چیزی که میخواستم بدونم، این بود که با چه مشکلاتی روبرو میشدن و چه اقدامی انجام دادن بعدش، و در این حین هم بزارم صحبت کنن و فلوی خاصی رو در پیش نگیرم تا نیازهای کاربر رو شناسایی کنم
احساس میکردم که وقتی مصاحبه میکنم همه فرضیههایی که شناسایی کردم تایید میشه اما این اتفاق نیوفتاد و بعضی از دغدغههایی که باهاش شروع کردم فقط درصد کمی بهش اشاره کردن.
اما با مصاحبه دید خوبی هم نسبت به نیازهای کاربران پیدا کردم مثل: نیاز به ضبط و دسترسی به جلسات بعد از کلاس، بحث کلاسهایی که به عنوان مثال شناسههای ورود به کلاس برای یک کلاس ایجاد شده مثل کلاس های عملی و فقط افرادی که کلاس تئوری و عملی اونها یک کلاس هست دسترسی دارن و بقیه برای ورود باید شناسه و رمز عبور بگیرند
نقشه همدلی دقیقا باعث شروع این کیس استادی شد و زمانی استارت خورد که من بعد از ثبت آزمونم با گوشی، صفحه رفرش شد و به صفحه اصلی رفت، ولی بخاطر فضای زائدی که قسمت بالای سایت داره من پیام موفقیت آمیز رو نمیدیدم و بعد از اسکرول متوجه شدم، اما کنجکاو شدم برای اطمینان برم صفحه آزمون مجددا، و وقتی رفتم اثری از اینکه من این آزمون رو دادم نبود ( فایل پاسخنامه رو دیدم اما شک داشتم شاید موفق نبوده آپلود) و مجددا زدم ثبت آزمون و حالا ارورر فیلد پاسخنامه خالیه رو گرفتم و بدتر شد اوضاع، با اینکه میدونستم خب پیام موفقیت آمیز رو دیدم و اوکی شده ثبت آزمون و جای نگرانی نیست اما خب یه شخص تو اون وضعیت ترجیح میده مطمئنتر بشه.
و برای حل مشکل فقط کافی بود با نمایش دوباره همون پیام که پاسخنامه شما ثبت شده در صفحه آزمون که تشکیل شده از ویرایش پاسخنامه ( آپلود فایل جدید ) و ثبت آزمون خیال مارو راحت میکردن ( اما خب این اتفاق فقط برای امتحان اول بود، پس من بعدن دیگه وقتی پیام ثبت موفق رو ببینم دیگه لازم نیست اینکارو انجام بدم و نگران شم اما خب درصدی مثل من بعد اولینبار متوجه شدن بعضیا هم برای اطمینان، مجددا برای استاد مربوطه هم ایمیل میکردن؛ و در کل عدم اطمینان کامل هنوز پابرجا بود تا حد کمی .
این اصل Jobs Stories رو خیلی دوست دارم مخصوصا برای وقتی که میخوای متوجه بشی که چه کاری در چه وضعیتی انجام میدن کاربرها و انگیزه هاشون چیه، پس من خودم به عنوان کسی که از این سامانه استفاده میکنم شروع کردم به نوشتن چند مورد (و با توجه به مصاحبه ها) برای بخش آزمونها و بعد هم اولویت بندی:
وقتی که امتحان باید بدم، میخوام که بتونم موقع آپلود فایل متوجه روند آپلود بشم، بنابراین میتونم از آپلود شدن صحیح و روند مطمئن بشم
وقتی که بعد از ثبت شدن موفق به صفحه آزمون رفتم، میخوام که مطمئن شم که پاسخنامه ثبت شده، بنابراین میتونم از صحت ثبت مطمئن بشم
وقتی که امتحان باید بدم، میخوام که بتونم امتحانات رو بر اساس تاریخ مرتب ببینم (یا فیلتر کنم)، بنابراین میتونم آزمونهای آینده رو راحت ببینم
سامانه مشکلات بصری از رنگ تا عدم یکپارچگی دیزاین داره، اما تو این بخش مواردی برای بهبود با حداقل تغییرات ( هرچند تغییر کوچیک در دنیای محصول و کار تیمی نداریم ) رو لیست میکنم:
من سعی کردم بفهمم کاربرها بیشتر از چه دستگاهی استفاده میکنن موقع کلاسهای مجازی که نسبتا متغیر بود در کلاسهای روزمره بیشتر موبایل اما کلاسهایی که نیاز به اشتراکگذاری یا همراهی با استاد بود سیستم شخصی؛ و حالتی هم بود که گاها هم موبایل هم سیستم شخصی بود که من هم از اون دسته بودم که اون حالت، زمان امتحانات بود برای راحتی (سوالات رو دانلود میکردیم با سیستم و بعد از پاسخ و اسکن و تبدیل به pdf با موبایل آپلود میکردیم) و در نهایت تصمیم گرفتم با رویکرد Mobile First Design کار رو جلو ببرم؛ من به اهداف، فرضیه هام و بعضی چیزهایی که علنن نیازی به تستش نبود فکر میکردم مثل نداشتن اندازه و مقیاس درست، نبود سلسله مراتب بصری خوب، فضای هرز و کاهش سرعت حرکت و ... در سامانه فعلی
بعد از وایرفریمهایی که با فوکوس به حل اون فرضیهها و نقاط درد و نیازهای کاربران میکشیدم (مخصوصا مشکل پیمایش، و موارد واضح بصری) و تست کردم، و اطمینان پیدا کردم دارم نسبتا درست پیش میرم کارهایی که باید انجام بدم و دیزاین صفحاتی که لازم هست رو به 3 قسمت تقسیم کردم، و در زمان شروع این پروژه فرضی من به تازگی کوچ کرده بودم به فیگما و به خودم گفته بودم وقتشه تمیز دیزاین کردن رو از همین پروژه جدیتر پیگیری کنم و این باعث شد یک دیزاین سیستم بعد از رسیدن به ساختار و کلیت کار ایجاد کنم و از مزایا اون لذت ببرم و در آخر هم در زمان کوتاهی دستم راه بیوفته تو فیگما ( مشاهده سایر صفحات این پروژه )
همونطور که گفته بودم این سامانه به قدری دیزاین و پیاده سازی ضعیفی داره که اصلاح موارد ابتدایی خودش میتونست فضای بهتری رو ایجاد کنه بدون هیچ تغییرات کلی؛ و من سه صفحه اصلی رو در کنار هم قرار دادم تا دوستانی که با این سامانه کار نکردن و امکان دسترسی هم ندارن صفحات سامانه فعلی رو هم مشاهده کنند
دستاوردهایی که بدست میارم از پروژه، از ابتدا و در حین کار رو پروژه برام مشخص بودن و همین بود که منو تشویقم میکرد که این کارو انجام بدم و با شما به اشتراک بزارم، از دیزاین با حساب کتاب تا کوچیکترین جزئیات و تاثیرش، همش اینو میگفت که حالا حالا تجربه های زیادی مونده که منتظرت هستن (:
و قصد من، هرچند نه پرفکت اما برای خودم انجام پروژه براساس تفکرطراحی به معنای واقعی بود و تلاش برای رسیدن به قالب کردن این تفکر در فرآیند کار بود، نه صرفا Done کردن چند مِتد بدون درک از چرایی استفاده و بدون هیچ استراتژی برای استفاده از اون؛ و در آخر متشکرم از وقتی که گذاشتین. مشاهده همه صفحات در Behance
منو دنبال کنید
اگر دوست داشتین داخل کانال شخصی تلگرام من جوین شید، گاهی موضوعات جالبی رو بدون وسواس به اشتراک میزارم تا هم دلیلی باشه برای فعالیت خارج از حوزه دیزاین و محصول، و هم پیدا کردن دوستانی که شاید باهم باورهای مشترک داشته باشیم. صفحه Behance من و مشاهده سایر صفحات این پروژه