احساس پوچی یا خلاء (Emptiness) یکی از پیچیده ترین احساساتی است که انسان در طول زندگی خود با آن دست و پنجه نرم میکند. این احساس مانند غل و زنجیر ما را در خود حبس میکند و قدرت انجام هر کار مفیدی را از ما میگیرد طوری که کوچک ترین کارها همچون یک جمع کردن رخت خواب ساده هم به کلی انرژی و کلنجار رفتن نیاز دارد. این احساس عموما خود را به صورت یک نوع گرفتگی یا خلاء در ناحیه سینه و قلب نشان میدهد و عدم توانایی در انجام به موقع مسئولیت ها در اثر بروز این حالت باعث می شود که هزاران گره کور در ذهن ما شکل بگیرد که معمولا نوعی حالت گیجی و "سردرد بدون درد" را در ما ایجاد میکند.
تشخیص حالت پوچی نیز کمی دشوار است زیرا دقیقا نمیتوان این احساس را با احساسات شناخته شده ای همچون افسردگی، ناراحتی، خوشحالی، درد، خشم، هیجان، استرس و ... مرتبط دانست. در اصل احساس پوچی نوعی "حس بی حسی" است یعنی حالتی که شما هیچ احساس خاصی را تجربه نمیکنید و در نوعی حالت هیچی (Nothingness) قرار میگیرید که اگر تجربه کافی برای مقابله با آن را نداشته باشید این حس بسیار برایتان آزار دهنده خواهد بود و ممکن است به هر روشی دست بزنید که از آن فرار کنید.
اکثر افراد برای خلاص شدن از این حس به حواس پرتی ها (حواس پرتی ها گرفتید؟) و عادت های روزانه خود پناه میبرند، خوردن و خوابیدن بیش از حد، ساعت ها نشستن پشت گوشی و کامپیوتر، بازی کردن، فیلم و سریال دیدن، خوش گذرانی های بی رویه، سیگار، الکل، مواد مخدر، سکس، پورن و ... همه از نقاط فراری است که انسان ها برای پناه بردن به آن و پر کردن این احساس خلاء، برای خود ساخته اند. اما هر انسانی که چند صباحی از عمرش گذشته باشد میداند که پناه بردن به این عادت ها نه تنها اوضاع را بهتر نمیکند بلکه به مرور زمان ما را به نقاط سیاه تری می کشاند. چاقی، اعتیاد، افسردگی، مریضی، میل به خودکشی، ایست قلبی و ... تنها تعدادی از عوارضی است که این نوع سبک زندگی برای قربانی خود به ارمغان می آورد.
همانطور که در مقاله های گذشته نیز در مورد راهکار مقابله با درد صحبت کردم، اینجا نیز همین راهکار را به شما معرفی میکنم:
بهترین راه حل مقابله با احساس پوچی، ابتدا شناختن آن و سپس انس گرفتن با آن است.
دفعه بعد زمانی که این احساس به شما دست داد، به جای اینکه بلافاصله وحشت زده شوید و به هرکاری دست بزنید که حواستان را از این حس پرت کنید، سعی کنید خود را آرام کنید و اجازه دهید بدنتان کار خودش را انجام دهد. بعد از چند بار آزمون و خطا و تمرکز روی احوالاتتان، میفهمید که این حس آنقدر هم که از آن میترسیدید، بد و غیر قابل تحمل نیست و میتوانید به مرور زمان با آن انس بگیرید و بدون اینکه خللی در زندگی تان رخ دهد با این حس زندگی کنید و کارهای روزمره و وظایفتان را انجام دهید.
در اصل تمرین برای انس گرفتن با این حس، مانند تمرین برای شناور شدن و فرو بردن سر زیر آب است! تا وقتی که یک تازه کار با احساس دلهره ای که موقع شناور شدن و فرو رفتن زیر آب انس نگیرد نمیتواند امیدی به یادگیری شنا داشته باشد. در مورد این حس نیز همین طور است، اگر انسان زمانی را برای انس گرفتن با این حس سپری نکند و نتواند با آن کنار بیاید، هر زمان به این حس دچار شد، از آن فرار میکند، کارهای مهم خود را عقب می اندازد و به عادت های قبلی خود باز میگردد.
بنابراین سعی کنید با احساس پوچی و خلاء درونتان انس بگیرید. اصلا پیشنهاد میکنم از این به بعد به جای احساس پوچی، این حس را با عنوان احساس خنثی (Neutral) بشناسیم. مانند خودرویی که در دنده خنثی قرار دارد و باید در دنده حرکت قرار بگیرد تا بتواند به جلو حرکت کند، شما نیز زمانی که قصد انجام کاری را کرده اید، خود را عامدانه از دنده خنثی روی دنده حرکت قرار داده، آرام آرام پدال گاز را فشار داده و کاری که میخواهید را شروع کرده و به اتمام برسانید.