امیرمحسن کریمی مجد
امیرمحسن کریمی مجد
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

مهارت رهبری آگاهانه؛ قسمت اول

بنا دارم تجربه‌هام از زندگی در فضای رهبری آگاهانه و دوره‌هایی رو که با این عنوان برگزار کردم باهاتون در میون بذارم. منظورم از رهبری آگاهانه همون چیزیه که در کتاب ۱۵ پیمان رهبری آگاهانه جیم دثمر اومده و آریانا قلم با عنوان رهبری از بالای خط به ترجمه عماد قائنی و مرتضی خضری‌پور منتشر کرده است.

رهبری آگاهانه در وهله اول رهبری خود است. این که ما، فارغ از این که اصلا رهبر و مدیر جایی هستیم یا نه، بتونیم به خوبی از پس خودمون بر بیایم، با خودمون در صلح باشیم و در همه ابعاد، موفقیت پایدار رو تجربه کنیم.

مهمترین پیمان و تعهدی که با خودمون لازمه ببندیم اینه که مسئولیت‌پذیر باشیم؛ اون هم مسئولیت‌پذیری تمام و کمال هر چیزی که بهمون مربوطه؛ شرایط زندگی و چهار بهزیستی (۱) جسمانی (۲) احساسی (۳) ذهنی و (۴) معنوی. خارج از دایره این مسئولیت‌پذیری اگه بریم، کم یا زیاد دچار نقش‌بازی می‌شیم. یعنی اقلا یکی از این نقش‌ها رو بازی خواهیم کرد که همگی رفتار پایین‌خطی و تجربه نامطلوب هستند:

  • نقش قربانی:‌ یعنی بابت اتفاقاتی که میفته فرد می‌ره تو وادی «این منصفانه نیست!»، «حق من این نبود»، «چرا من؟» و چیزایی مثل این (این موارد رو می‌تونید با صدای غم در انیمیشن inside out هم بخونید) بدون این که حتی بخواد کسی رو مقصر بدونه
  • نقش شرور: کسی که وقتی اتفاقی می‌افته انگار که پیدا می‌کنه مشکل و ایراد از کجا بوده و خودش، دیگران، جامعه، حکومت یا حتی کائنات رو مقصر می‌کنه. حتی واقعا باور داره که مقصر هم هستند!
  • نقش قهرمان: کسی که از تنش و تعارض بدش می‌آد و بدون اینکه تلاش کنه مساله واقعی حل بشه دنبال خاموش کردن آتش‌ه

تو این تعریف قربانی و شرور کمتر از صد و قهرمان بیشتر از صد در صد مسئولیت خودشون رو برداشته‌اند. نکته جالب اینکه قهرمان با برداشتن بخشی از مسئولیت بقیه با هدف کم کردن تنش به نوعی داره نقش‌های قربانی و شرور رو ایجاد می‌کنه یا کمک می‌کنه بقیه این نقش‌ها رو به خودشون بگیرند.

مسئولیت‌پذیری در رهبری آگاهانه
مسئولیت‌پذیری در رهبری آگاهانه


مسئولیت‌پذیری چیه دقیقا؟

به نظرم بهترین تعریف برای مسئولیت‌پذیری که با همه پیمان‌های این کتاب جور در بیاد اینه که من صفر تا صد سهمم رو در موضوعی که بهم سپرده می‌شه بشناسم و بردارم و همه حسگرهام رو روی اون قرار بدم تا هر اتفاقی که در ارتباط با اون موضوع افتاد تبدیل به بازخوردی جهت بهبود خودم، اون موضوع و مسئولیت‌پذیریم باشه.

میگم:

  • بیشتر و کمتر از صد در صد رو برداشتن میشه نقش‌بازی‌کردن
  • اگه خودم رو مسئول و جوابگوی اتفاقات بدونم به نوعی دارم دنبال مقصر می‌گردم پس مسئولیت‌پذیری جوابگو بودن نیست
  • اینکه همه چیز رو تبدیل به بازخورد کنیم یعنی به یادگیری تعهد داریم و نه به اینکه همیشه حق با ماست

آسیب‌ها

مدیرا و سازمانا این حرفهای قشنگ رو می‌شنون اما برداشت‌هایی می‌کنند که اصلا بر خلاف ایناس. من اینا رو آسیب مطالعه سطحی و عمل کردن اشتباه به پیمان‌های رهبری آگاهانه می‌دونم. چند تا از این موارد رو اینجا آوردم:

  • مسئول خب واژه قشنگ‌تری از مقصره. تازه بار مثبت داره بخاطر همین وقتی واقعا می‌خوان بگن فلانی تو مقصر مثلا کاهش فروش یا خراب شدن یخچال یا ناراحتی فلانی هستی میان می‌گن تو مسئول هستی.
  • مدیرا و سازمانا از نیروهایی که موقع بحران با سرعت می‌رن کار بقیه رو هم انجام می‌دن تا کار در بیاد و آتش خاموش بشه به شدت خوششون میاد. اما این یعنی تشویق به یونیزه کردن سازمان؛ یه طرف قهرمان‌ها و طرف دیگر شرورها و قربانی‌ها! این جوری نمی‌شه از کارکنان انتظار رفتار بالاخطی و آگاهانه داشت.
  • کلا دعوت کردن بقیه به مسئولیت‌پذیری کار روشن‌فکرانه‌ای‌ه و برای سازمان خوبه. این دعوتو با ادبیات سهمتو بردار یا مسئولیتتو بردار میگن. اگه مربی یا منتور این حرفو بزنه برای تذکر قابل قبوله اما اگه مدیر یا همکار بگه بر خلاف انتظارش بار منفی داره ایجاد می‌کنه. سهم برداشتن یه چیزیه که لازمه شخص از قبل درونی پیمان بسته باشه و درک کرده باشه وقتی ایرادی پیش میاد و بهش میگی سهمتو بردار اونم می‌تونه بگه سهم من مال تو! این جوری فقط تعارض ایجاد می‌شه.
  • مورد بعدی سهم برداشتن اینه که بعضی مدیرا هر کسی رو در هر اتفاقی دارای سهم می‌دونن. حتی بعضی مواقع درصد سهم مشخص می‌کنن که این با مفهوم مسئولیت‌پذیری در تعارضه. مثال می‌زنم شنیدم می‌گن که سهم تو این بوده که به فلانی یادآوری کنی و وقتی می‌گه در یه هفته پنج بار یادآوری کردم جواب می‌دن که کافی نبوده و سهم تو این بوده که دویست بار یادآوری می‌کردی!! این یعنی قهرمان‌پروری.
تعاملموفقیترهبریمسئولیت پذیری
زودتر منتظرت بودم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید