با تشکر از جناب "دست انداز " گرامی و بنا به چالش پیشنهادی ایشان بهترینهای روزهای گذشته ام را تقدیم حضور دوستان میکنم :
مشکلی که من برای این چالش دارم این است که حال خوبم را همیشه با ویرگول و دوستان به اشتراک گذاشتم پس بیشتر اینایی که خواهم گفت تکراری هستند .امیدوارم این تکرار عزیزان را خسته و دلزده نکنه
راستش برایم هرروز و صبحی که بیدار میشم یک بهترین نهفته و جای هزاران هزار شکر دارد ، دیدن دوباره آسمان زیبا و بازی جذاب ابرها با خورشید در زمان طلوع و غروب و ماه و ستارگان در شب واقعا شگفت انگیزند و حتی تغییر جزی در باغچه و گلدانهایم ، ...... همه این چیزهای به ظاهر کوچک ، حالم را خوب میکند ....اما ، اما قراره اینجا یکسال گذشته را مرور کنم و از اتفاقهای بگم که تاثیر خوبی بر من و زندگیم گذاشتن ، بعبارتی مروری بر خوشی های 11 ماه گذشته :
** بی شک زیباترین اتفاقهای که امسال در زندگی من و خانواده ام افتاد ، عقد دخترم بود که طی پست " یا علی گفتیم و عشق آغاز شد" آنرا به اشتراک گذاشتم و امیدوارم ازاین اتفاقهای مبارک قسمت همه کاربران دم بخت ویرگول از جمله پسرخودمم بشود ( اونجوری نگاه نکن :))) ) .
** از اتفاقهای خوب دیگر ، شروع سال با سفر به یزد بود .معمولا هرسال عید یا تابستان یا بین دو ترم یه سفر داشتیم بارها اصفهان و شیراز و مشهد و ... رفته بودیم اما یزد جزو شهرهایی بود که هربار به دلایلی قسمت نمیشد.اخر سال 96 به شوخی و بدون هیچ امیدی در قرعه کشی های سفر اداره ثبت نام کردم و اما خب شوخی شوخی شد جدی و اسمم دراومد و جای دوستان خالی نیمه دوم تعطیلات عیدرا یزد بودیم .شهری بسیار آرام و زیبا و دلنواز ، با آثار تاریخی و صنایع دستی و شیرینی هایی که بی شک معرف حضور دوستان هست ....
** یکی از اتفاقهای خوب در بهار امسال برگشت دوباره سفرکرده نازنینم از دریا ،بعداز حدود 5 ماه دوری بود .و زیبایی این اتفاق به بی خبر امدنش بود که حسابی من و دخترم را ذوق زده کرد . وارد جزئیاتش نمیشم (ممکنه دعوام کنه :)))) اما خب یکی از بهترین برگشتنها و رفع دلتنگی ها بود که تبدیل به خاطره ای دلنشین شد....
**اتفاق خوب دیگری که آبان ماه امسال غافلگیرمان کرد و کلی حالمون را خوب کرد حضور ناگهانی دوست دوران دبیرستان ، پس از حدود 25 سال در خانه ما بود انهم به لطف سیل در یکی از شهرهای مجاور که باعث ترافیک سنگین و تاخیر در مسافرتها شد و اجبارا 10 شب بهم اطلاع داد که لازمه بیاد خونه ما بخوابه تا فردا راهی ادامه سفرش بشه ، خب سیل خوب نیست اما این یکی برای من عالی بود تا 3 صبح فقط خندیده و مرور خاطرات خوش و ناخوش کردیم ....
امسال کتابهای خیلی خوبی خواندم و واقعا انتخاب بهترینش سخته امادوتا کتاب برام بهترین بهترین شان بودن یکی بعداز انتظار چند ساله خواندن کتاب کلیدر نوشته دولت ابادی که لذت خاصی داشت و طی دو پست در اینجا به اشتراک گذاشتم .این کتاب را سالهابود دنبالش بودم و بنا به دلایلی قسمت نمیشد بالاخره امسال خرداد ماه برای تولد همکارم بصورت شریکی خریدیم اما بعدا شریک محترم برای کادو پیشنهاد دیگری داد و این شد که توفیق اجباری پیش امد و کتاب شد ماله خودم . یکبار با حوصله خواندمش اما دوست دارم یکبار دیگه هم بخونمش ( اگر عمری بود) ....
کتاب دیگری که میتونم نام ببرم کتاب"باغ سبز" نوشته محمدعلی موحد میباشد برای من که دنبال شناخت بیشتر شمس بودم شروع خوبی بود و از خواندنش لذت بردم . دکتر موحد یک شمس شناس بوده و برعکس همه که از مولانا گفتن ایشان بیشتر رو شخصیت شمس زوم کرده، اگرچه این دو عزیز جدا نشدنین......
** بهترینهای دیگری که در سال 97 برای من پیش امد ،ابتدا برگشت دوباره من به وبلاگ نویسی بود( البته چون سالها از وبلاگم استفاده نمیکردم و حذف شده بود این بود که "واگویه هایم " را ایجاد کردم ،) وسپس چند ماه بعدش ، اشنایی با اینجا بود (ویرگول) بود که توفیق اشنایی با دوستانی خوب چون شما ها را داشتم و فرصت مطالعه مطالب مفید زیادی برایم فراهم شد .......
نوشتن وخواندن دو کاریست که همیشه حالم را خوب میکنن و بهترین و قوی ترین مسکن ها هستند..
بی شک بهترینهای زیادی باید باشد.برای تک تک ادمها ..لحظاتی که کنار عزیزانمون به خنده و شادی سپری شده و میشود و خواهد شد(ان شاالله) ، زمانهایی که از یک مریضی سخت خلاص شدیم ، روزهایی که درگیر مشکلی بودیم و یهو دستی از غیب پیدا شده و با کلامی با قدمی ووو رفع مشکل کرده ........
زندگی همینه ، مجموعه ای از سیاه و سفیدها که کنارهم صحنه های زیبا میسازند ولی متاسفانه ما ادمها معمولا لابه لای گذر زمان اون حس و حال خوب و اون لحظه های بیاد ماندنی را فراموش میکنیم ولی بدی های روزگار و سیاهیی ها در ذهنمان پررنگتر می ماند .بیاید سنت شکنی کنیم دقیقا مثل اقای " دست انداز " بزرگوار و از این به بعد خاطرات خوب را یادداشت کنیم سیاهی هارا به روزگار بسپاریم ....
******یه دلنوشته که بعدا اضافه شد
مثل دریای خیال است
خیالت
آری
مثل سرچشمه ی پاک
مخمل سبز چمن زاری تو
مثل رود
همچو باران بهار
گاه نم نم باری
گاه سیلی ست روان
لحظه ها تیره و تارند ولی
یاد تو
مجمع نور است مرا
می شکافد شب را
کم ک مک بر دل من
می تابی
صبح فجر است دمی
که خیال تو طلوعی دارد.....
سیمین.ح
پ.ن :گذشته از تمام حوادث خوب و بد ، لازمه پایان سال چرتکه بندازیم و ببینیم چه کردیم با خودمون ، دلمون، و اطرافیانمون ، و
اگر دلی نشکستیم، حقی ضایع نکردیم ، دروغ نگفتیم ، فریب ندادیم و اسیر خودخواهی ها نشدیم ، دستی به مهر گرفتیم ، دلی شاد کردیم ، آنوقت حتی اگر حادثه شگفت انگیزی هم نداشته باشیم بازم عیدمان عید میشه وگرنه دنیا خاطره خوب داشته باشیم به آزردن دل عزیزی نمی ارزه ،
امیدوارم عید امسال دلها همه بی کینه و لبها همه شاد باشه ....
پ.ن2: یادمون باشه امسال طوری شده که والدین زیادی شرمنده عزیزانشونن، و کودکان از این سیاست بازی های سران هیچ نمی دانن ، در حد توانمان کمی بفکر بچه های دیگران هم باشیم .به لطف اقایون نمخواد دنبالشون بگردین الان دیگه خیلی از اطرافیانمان حقوقهایشان کفاف زندگیشان را نمی دهدچه برسد به خرید عید ، اگر اگر میتوانیم و میشناسیم دریغ نکنیم ...
آرزوی بهترینها برای همه دارم . امیدوارم بهترینهای سالهای باقی عمرتان از سالهای گذشته بیشتر و بیشتر و بیشتر باشد.یا حق