ویرگول
ورودثبت نام
سیمین حیدریان
سیمین حیدریان
خواندن ۶ دقیقه·۶ سال پیش

بهترینهایی سالی که رو به اتمام است


با تشکر از جناب "دست انداز " گرامی و بنا به چالش پیشنهادی ایشان بهترینهای روزهای گذشته ام را تقدیم حضور دوستان میکنم :

مشکلی که من برای این چالش دارم این است که حال خوبم را همیشه با ویرگول و دوستان به اشتراک گذاشتم پس بیشتر اینایی که خواهم گفت تکراری هستند .امیدوارم این تکرار عزیزان را خسته و دلزده نکنه

راستش برایم هرروز و صبحی که بیدار میشم یک بهترین نهفته و جای هزاران هزار شکر دارد ، دیدن دوباره آسمان زیبا و بازی جذاب ابرها با خورشید در زمان طلوع و غروب و ماه و ستارگان در شب واقعا شگفت انگیزند و حتی تغییر جزی در باغچه و گلدانهایم ، ...... همه این چیزهای به ظاهر کوچک ، حالم را خوب میکند ....اما ، اما قراره اینجا یکسال گذشته را مرور کنم و از اتفاقهای بگم که تاثیر خوبی بر من و زندگیم گذاشتن ، بعبارتی مروری بر خوشی های 11 ماه گذشته :

** بی شک زیباترین اتفاقهای که امسال در زندگی من و خانواده ام افتاد ، عقد دخترم بود که طی پست " یا علی گفتیم و عشق آغاز شد" آنرا به اشتراک گذاشتم و امیدوارم ازاین اتفاقهای مبارک قسمت همه کاربران دم بخت ویرگول از جمله پسرخودمم بشود ( اونجوری نگاه نکن :))) ) .

اینم انگشتر شب بله برونش
اینم انگشتر شب بله برونش

** از اتفاقهای خوب دیگر ، شروع سال با سفر به یزد بود .معمولا هرسال عید یا تابستان یا بین دو ترم یه سفر داشتیم بارها اصفهان و شیراز و مشهد و ... رفته بودیم اما یزد جزو شهرهایی بود که هربار به دلایلی قسمت نمیشد.اخر سال 96 به شوخی و بدون هیچ امیدی در قرعه کشی های سفر اداره ثبت نام کردم و اما خب شوخی شوخی شد جدی و اسمم دراومد و جای دوستان خالی نیمه دوم تعطیلات عیدرا یزد بودیم .شهری بسیار آرام و زیبا و دلنواز ، با آثار تاریخی و صنایع دستی و شیرینی هایی که بی شک معرف حضور دوستان هست ....

** یکی از اتفاقهای خوب در بهار امسال برگشت دوباره سفرکرده نازنینم از دریا ،بعداز حدود 5 ماه دوری بود .و زیبایی این اتفاق به بی خبر امدنش بود که حسابی من و دخترم را ذوق زده کرد . وارد جزئیاتش نمیشم (ممکنه دعوام کنه :)))) اما خب یکی از بهترین برگشتنها و رفع دلتنگی ها بود که تبدیل به خاطره ای دلنشین شد....

**اتفاق خوب دیگری که آبان ماه امسال غافلگیرمان کرد و کلی حالمون را خوب کرد حضور ناگهانی دوست دوران دبیرستان ، پس از حدود 25 سال در خانه ما بود انهم به لطف سیل در یکی از شهرهای مجاور که باعث ترافیک سنگین و تاخیر در مسافرتها شد و اجبارا 10 شب بهم اطلاع داد که لازمه بیاد خونه ما بخوابه تا فردا راهی ادامه سفرش بشه ، خب سیل خوب نیست اما این یکی برای من عالی بود تا 3 صبح فقط خندیده و مرور خاطرات خوش و ناخوش کردیم ....

امسال کتابهای خیلی خوبی خواندم و واقعا انتخاب بهترینش سخته امادوتا کتاب برام بهترین بهترین شان بودن یکی بعداز انتظار چند ساله خواندن کتاب کلیدر نوشته دولت ابادی که لذت خاصی داشت و طی دو پست در اینجا به اشتراک گذاشتم .این کتاب را سالهابود دنبالش بودم و بنا به دلایلی قسمت نمیشد بالاخره امسال خرداد ماه برای تولد همکارم بصورت شریکی خریدیم اما بعدا شریک محترم برای کادو پیشنهاد دیگری داد و این شد که توفیق اجباری پیش امد و کتاب شد ماله خودم . یکبار با حوصله خواندمش اما دوست دارم یکبار دیگه هم بخونمش ( اگر عمری بود) ....

اینم عکس رو جلد کتابم
اینم عکس رو جلد کتابم

کتاب دیگری که میتونم نام ببرم کتاب"باغ سبز" نوشته محمدعلی موحد میباشد برای من که دنبال شناخت بیشتر شمس بودم شروع خوبی بود و از خواندنش لذت بردم . دکتر موحد یک شمس شناس بوده و برعکس همه که از مولانا گفتن ایشان بیشتر رو شخصیت شمس زوم کرده، اگرچه این دو عزیز جدا نشدنین......


** بهترینهای دیگری که در سال 97 برای من پیش امد ،ابتدا برگشت دوباره من به وبلاگ نویسی بود( البته چون سالها از وبلاگم استفاده نمیکردم و حذف شده بود این بود که "واگویه هایم " را ایجاد کردم ،) وسپس چند ماه بعدش ، اشنایی با اینجا بود (ویرگول) بود که توفیق اشنایی با دوستانی خوب چون شما ها را داشتم و فرصت مطالعه مطالب مفید زیادی برایم فراهم شد .......

 شمدونی هایم و محبوبه شبم (بهترین نیستن اما حالم را بهترین میکنن)
شمدونی هایم و محبوبه شبم (بهترین نیستن اما حالم را بهترین میکنن)


نوشتن وخواندن دو کاریست که همیشه حالم را خوب میکنن و بهترین و قوی ترین مسکن ها هستند..

بی شک بهترینهای زیادی باید باشد.برای تک تک ادمها ..لحظاتی که کنار عزیزانمون به خنده و شادی سپری شده و میشود و خواهد شد(ان شاالله) ، زمانهایی که از یک مریضی سخت خلاص شدیم ، روزهایی که درگیر مشکلی بودیم و یهو دستی از غیب پیدا شده و با کلامی با قدمی ووو رفع مشکل کرده ........


گلدون خوشگل که الان کچل شده امیدوارم دوباره جون بگیره و این شکلی بشه
گلدون خوشگل که الان کچل شده امیدوارم دوباره جون بگیره و این شکلی بشه


زندگی همینه ، مجموعه ای از سیاه و سفیدها که کنارهم صحنه های زیبا میسازند ولی متاسفانه ما ادمها معمولا لابه لای گذر زمان اون حس و حال خوب و اون لحظه های بیاد ماندنی را فراموش میکنیم ولی بدی های روزگار و سیاهیی ها در ذهنمان پررنگتر می ماند .بیاید سنت شکنی کنیم دقیقا مثل اقای " دست انداز " بزرگوار و از این به بعد خاطرات خوب را یادداشت کنیم سیاهی هارا به روزگار بسپاریم ....

******یه دلنوشته که بعدا اضافه شد

مثل دریای خیال است

خیالت

آری

مثل سرچشمه ی پاک

مخمل سبز چمن زاری تو

مثل رود

همچو باران بهار

گاه نم نم باری

گاه سیلی ست روان

لحظه ها تیره و تارند ولی

یاد تو

مجمع نور است مرا

می شکافد شب را

کم ک مک بر دل من

می تابی

صبح فجر است دمی

که خیال تو طلوعی دارد.....
سیمین.ح

پ.ن :گذشته از تمام حوادث خوب و بد ، لازمه پایان سال چرتکه بندازیم و ببینیم چه کردیم با خودمون ، دلمون، و اطرافیانمون ، و
اگر دلی نشکستیم، حقی ضایع نکردیم ، دروغ نگفتیم ، فریب ندادیم و اسیر خودخواهی ها نشدیم ، دستی به مهر گرفتیم ، دلی شاد کردیم ، آنوقت حتی اگر حادثه شگفت انگیزی هم نداشته باشیم بازم عیدمان عید میشه وگرنه دنیا خاطره خوب داشته باشیم به آزردن دل عزیزی نمی ارزه ،
امیدوارم عید امسال دلها همه بی کینه و لبها همه شاد باشه ....
پ.ن2: یادمون باشه امسال طوری شده که والدین زیادی شرمنده عزیزانشونن، و کودکان از این سیاست بازی های سران هیچ نمی دانن ، در حد توانمان کمی بفکر بچه های دیگران هم باشیم .به لطف اقایون نمخواد دنبالشون بگردین الان دیگه خیلی از اطرافیانمان حقوقهایشان کفاف زندگیشان را نمی دهدچه برسد به خرید عید ، اگر اگر میتوانیم و میشناسیم دریغ نکنیم ...


آرزوی بهترینها برای همه دارم . امیدوارم بهترینهای سالهای باقی عمرتان از سالهای گذشته بیشتر و بیشتر و بیشتر باشد.یا حق






حال خوبتو با من تقسیم کندلنوشتهبهترین های سال نود و هفت منسیمین ح
برای خودت زندگی کن ، نه برای نمایش به دیگران....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید