فیشنگار
فیشنگار
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

بررسی مصاحبه عبدالکریمی درباره اغتشاشات

در این مطلب گفتگوی بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه غرب را با خبرگزاری ایسنا بررسی کرده ام. گفتگو درباره اغتشاشات اخیر است که با تیتر همگرایی نوگرایان و حاکمیت موجب توسعه منتشر شد.

دو قرن است که جامعه ایران دو قطبی شده است و به عبارتی ما دو ملت در یک کشور هستیم، بخشی از این ملت در عالم سنت و بخشی در عالم مدرن زندگی می‌کنند؛ این دو بخش حرف یکدیگر را نمی‌فهمند.

عالم مدرن از نظر ایشان جهان فرهنگی غربی است که همزاد صنعت مدرن در غرب به وجود آمد. متاسفانه افرادی فکر می‌کنند رویگردانی از دین و سنت موجب رشد صنعت در غرب شد. عبدالکریمی معتقد است سنت و تجدد همواره در تضادند. به نظر من دین و تجدد قابل جمع هستند. نظر جمهوری اسلامی این است که تضاد سنت و مدرنیته حرف مفت است!

قدرت سیاسی ایران فقط سنتی‌ها را می‌بیند و نوگراها را شهروند اصلی خود حساب نمی‌کند. همین نادیده گرفته شدن سبب طغیان نسل‌های جدیدی از این نوگرایان شده است.

طی این چهار دهه؛ اصلاح‌طلبان همواره در صدر امور بوده اند. از رفسنجانی تا خاتمی و روحانی.

اگر نیروهای خارجی و معاند قاطی می‌شوند و شرایط را به آشوب می‌کشانند براساس آن شکافی است که در جامعه وجود دارد.

حاکمیت با نوگرایی مشکلی ندارد. به نظر من این برخی از نخبگان هستند که در برابر شناخت ایده‌های سیاسی جمهوری اسلامی مقاومت می‌کنند و با تصویرسازی غلط از جمهوری اسلامی به نظریه‌پردازی دست می‌زنند.

متاسفانه هم نیروهای نادان در پوزیسیون و هم در اپوزیسیون وجود دارد و این‌ها دو تیغه یک قیچی هستند که یکدیگر را بازتولید و هر دو طرف خشونت ایجاد می‌کنند.

یکی از موانع ریشه‌ای جامعه‌سازی وجود افراد نادان ولی مدعی در کشور است. کسانی که تکنولوژی را رد می‌کنند چون غربی‌ها زودتر به آن رسیده‌اند، با واکسن مخالفت می‌کنند چون نمی‌خواهند طب سنتی آسیب ببیند. در جامعه کسانی را داریم که با ورزش بخاطر سلبریتی‌سازی اش، با تجارت به خاطر فرار از حرص و طمع و خلاصه با همه چیز جز بیکاری و تنبلی مخالفند. این دوستان نادان ضررشان اگر بیشتر از دشمن نباشد کمتر نیست.

ایران همچون یک ماشین با دو موتور است که یک موتور می‌خواهد ماشین را به سمت راست براند و یک موتور می‌خواهد ماشین را به سمت چپ براند. درنهایت این ماشین متلاشی می‌شود.

اینجاست که باید برای مردم روشن کرد که جمهوری اسلامی با نوگرایی و نوخواهی و تجدد و فناوری‌های جدید مشکلی ندارد. آزادی‌های فردی را به رسمیت می‌شناسد. خدمات عمومی را با هدف زندگی بهتر توسعه می‌دهد. ضد فساد است، ساختار آن پویا و نوشونده است، معتقد به مشارکت مردم در همه امور است.

اگر حاکمیت و گفتمان انقلاب بتواند طبقه متوسط را به سمت خود جلب کند موتور جامعه به سمت توسعه خواهد رفت. اما قدرت سیاسی نمی‌تواند این کار را انجام دهد؛ در واقع در این میان نیاز به واسطه‌ها و نمایندگانی است.

منظورش این است که چهره‌های نوگرا و اصلاح طلب را به عنوان رهبر معترضان به رسمیت بشناسد.

قدرت سیاسی طی این ۴۰ سال همه نیروهای واسطه را حذف کرده و خطای بزرگ جمهوری اسلامی همین است. اگر اعتراضات اجتماعی رهبر داشت می‌شد با آنها سخن گفت اما وقتی رهبر و نماینده‌ای ندارد معترضان در خیابان پخش می‌شوند و شرایطی فراهم می‌آید که به آتش زدن سطل‌های زباله و پمپ بنزین‌ها منجر می‌شود و حتی اسلحه هم از خارج وارد می‌شود، عوامل بیگانه هم دخالت می‌کنند و ناگهان کشور را با مسائل بی‌شماری تهدید می‌کنند و کشور به حالت امنیتی می‌رود.

چهره‌های اصلاح‌طلب مگر همانها نبودند که سال 88 خودشان با تمام توان جامعه را به سمت خشونت و فروپاشی بردند و از دشمن درخواست نمودند تحریم‌ها علیه ایران افزایش یابد؟ این واسطه‌های نوگرایی بی‌اعتقادی خود به قانون اساسی را در برهه‌های مختلف نشان دادند وگرنه نظام با وجود بازیگران اصلاح‌طلب در عرصه سیاسی مشکلی نداشته و ندارد.

طی ۴۳ سال حتی یک بار به معترضان اجازه تجمع داده نشده است. چرا؟ این زیر پا گذاشتن اصل 27 قانون اساسی است و حاکمیت باید به این مسئله جواب دهد. دولت باید به شدت بر روی اصل ۲۷ قانون اساسی کار کند و شرایطی فراهم کند که مردم اجتماعاتی داشته باشند. اکنون جوانان از من به عنوان یک استاد دانشگاه می‌پرسند اگر ما در خیابان نرویم و داد نزنیم و شعار ندهیم، راه قانونی آن چیست؟

ایده خامی که برای ساختار پیگیری اعتراضات در ذهن من هست این بود که متولی اعتراضات مدنی مجلس شورای اسلامی باشد، اعتراضات کارگری هم با سازمان بازرسی کل کشور.

بیژن عبدالکریمی
بیژن عبدالکریمی

باید گفتمان جدیدی خلق شود. گفتمانی که خواهان جذب حداکثری مردم به سوی گفتمان انقلاب باشد.

رهبر معظم انقلاب سالهاست بحث جذب حداکثری را دارند مطرح می‌کنند: نگذاریم با رفتار ما، با عمل ما، با اظهارات ما، با منش ما، کسانی که یک ایمان نیمه‌کاره‌ای دارند، بکلی از ایمان ببُرند؛ کسانی که نیمه‌ارتباطی با نظام دارند، از نظام منقطع شوند. عکس این عمل کنیم؛ کسانی که در نیمه‌ی راه هستند، اینها را جذب کنیم.

بیژن عبدالکریمیفتنه ۸۸اغتشاشاتسنت و مدرنیتهفلسفه
علاقه‌مندی‌ها: √ فلسفه √ تاریخ √ دین virasty.com/banimasani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید