راهنمای تمرکزکردن بر تلاشهای تحقیقاتی در موقعیتهای مختلف.
"... با زمان و منابع محدود، چگونه باید تصمیم بگیریم که چه اقدامی را در اولویت قرار دهیم؟"
به صورت ایده آل، باید بین تقاضا و توانایی انجام درخواست های پژوهشی تعادلی وجود داشته باشد. با این حال، گاهی اوقات تقاضاها خیلی زیادند، یا محققان منابع کافی ندارند. اگر در این وضعیت نه چندان ایده آل قرار بگیریم چه باید کرد؟
ژانت فوچلا، مدیر تحقیقات و بینش در Pendo.io، ایالات متحده در مقاله خود در سال 2021 به این مسائل پرداخته است. او یک ماتریس 2x2 پیشنهاد داده که می تواند محققان را به تمرکز بر زمان و انرژی خود در زمینه های مختلف راهنمایی کند. من برداشت خودم را در مورد چارچوب اصلی او خلاصه می کنم، و فکر میکنم میتواند برای بسیاری از افراد مفید باشد. این ماتریس شامل 4 بخش است:
ای- فاز "انجام بده، سپس اندازه گیری کن" (شفافیت مساله بالا، ریسک پایین)
زمانی اتفاق می افتد که:
شما و ذینفعانتان از قبل فرضیه ها و داده های پشتیبان (مثلا: فکت های حاصل از تحقیقات قبلی یا مطالعات اخیر در مورد ترندها، رفتار کاربر، تحلیل قیف مشتری) در مورد مشتریان و مشکلات آنها را دارید،
خطرات ناشی از "تفسیر نادرست موقعیت" چندان قابل توجه نیست، زیرا احتمالاً مشکل شناخته شده و در نتیجه مورد انتظار است.
این بیشتر زمانی اتفاق میافتد که یک راهحل مشخص برای مشکلات گفته شده، از قبل موجود است و آماده آزمایش/اجرا است.
کلیدواژه اصلی: تحلیل محور
چه باید کرد:
از تحقیقات اولیه کاربران صرف نظر کنید.
یک فرضیه آگاهانه بسازید، سپس برای اجرای یک فیچر/دیزاین جدید شهامت به خرج دهید (این می تواند ابتدا از طریق تجربه ورزی یا یک A/B تست باشد، نه یک لانچ کامل)
سپس نتایج را اندازه گیری کنید.
داده ها را رصد کنید و از تجربه ورزی خود درس بگیرید.
بی- فاز تحقیقات سبک (شفافیت مساه پایین، ریسک پایین)
زمانی اتفاق می افتد که:
شما و ذینفعانتان از آنچه در حال وقوع است (یعنی کمبود داده و دانش در مورد موضوع) بی اطلاع هستید طوری که حتی نمی توانید فرضیه های منسجمی در مورد وضعیت ایجاد کنید،
سؤالات پژوهشی در این فاز اغلب مبهم هستند، اما ریسکی مشابه با فاز «تحقیقات سنگین» ندارند. از آنجایی که ریسک کم است، نیاز به دقت (در تحقیقات) کاهش می یابد.
کلیدواژه اصلی: پشتیبانی از تحقیقات ناب - که افزایش وضوح مشکل - ضمن کاهش سرمایه گذاری در منابع را - در پی دارد.
چه باید کرد:
با تیم نسبتا بزرگتری برای شناسایی و آزمایش فرضیهها از طریق تحقیقات سریع (مثلا آزمون گوریلا، تحقیقات اینترنتی، نظرسنجی سریع، پرسش و پاسخ آنلاین) همکاری کنید تا وضوح مشکل را بهبود بخشد و تیم بتواند به سمت طراحی و راهحل حرکت کند.
با یافتههای کافی از این فاز، تیم دادههای کمی و کیفی برای کمک به اصلاح "فضای مشکل" خواهد داشت.
سی- فاز طراحی سنگین(شفافیت مساله بالا، ریسک بالا)
زمانی اتفاق می افتد که:
شما و ذینفعانتان از قبل یک فرضیه مشخص و داده های پشتیبان (مثلا: فکت های حاصل از تحقیقات قبلی یا مطالعات اخیر در مورد ترندها، رفتار کاربر، تحلیل قیف مشتری) در مورد مشتریان و مشکلات آنها را دارید،
ریسک ناشی از نساختن راه حل مناسب برای رسیدگی به مشکل بسیار مهم است و می تواند اشکالات بزرگی را برای شرکت به همراه داشته باشد.
کلیدواژه اصلی: طراحی مبتنی بر تحقیق - این فاز برای توانمندسازی و الهام بخشیدن به طراحان است
چه باید کرد:
برای یافتن و دیزاین راه حلی که نماینده پاسخگویی به مشکل اساسی سازمان تلقی می شود، با دپارتمان های دیگر همکاری کنید. این را می توان به روشهای مختلفی انجام داد (مثلا: با استفاده از یافته های تحقیقات اولیه - به عنوان مثال: مصاحبه عمیق، تست کاربردپذیری، پرسشنامه ها، ثبت خاطرات روزمره، به عنوان مبنایی برای ورکشاپ ایده پردازی).
برای کسانی که درگیر همکاری هستند، "اعتمادبنفسِ تصمیم گیری" فراهم کنید تا مطمئن شوید که کار طراحی می تواند به طور موثر انجام شود و به مشکل سازمان پاسخ مناسب دهد. نتیجه مورد انتظار شامل پروتوتایپ های طرح خواهد بود.
دی- فاز تحقیقات سنگین (شفافیت مساله کم، ریسک بالا)
زمانی اتفاق می افتد که:
شما و ذینفعانتان از آنچه در حال وقوع است (یعنی فقدان اطلاعات و دانش در مورد موضوع) بی اطلاع هستید طوری که حتی نمی توانید یک فرضیه منسجمی در مورد وضعیت ایجاد کنید،
ریسک ناشی از نساختن راه حل مناسب برای رسیدگی به مشکل بسیار مهم است و می تواند اشکالات بزرگی را برای شرکت به همراه داشته باشد. راه حل ها، با خود، ریسکِ حل مشکل اشتباه را به همراه دارند - یا اصلاً مشکلی ندارند.
کلیدواژه اصلی: تحقیقات مولد، پژوهش محور - سوالات در این فاز، باعث کاهش سرعت و سرمایه گذاری در تحقیقات، و در نهایت منجر به صرفه جویی در زمان خواهند شد.
چه باید کرد:
برای انجام دقیق تحقیقات اولیه وقت بگذارید. این به تیم کمک می کند تا ناشناخته ها را کشف و دانسته ها را واضح تر کند. سپس تیم میتواند با استفاده از یافتهها، خروجی هایی مانند لیست خواسته های مشتری، نقشه سفر کاربر یا سرویس بلوپرینت ایجاد کرد.
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) متعاقباً در همه ی بخش های تیم محصول تجربه خواهد شد، زیرا آنها به دلیل عمق درک خود از مساله، می توانند فرضیات دقیق تری ایجاد کنند.
مشخص است که تیم های محصول اغلب تحت فشار کار می کنند. از آنها انتظار می رود که به طور همزمان سرعت کار خود را متناسب با نیاز به ارائه فیچرهای جدید و نیاز به آزمایش فرضیه ها و کشف بینش کاربران، متعادل کنند. اینجاست که محققان نقش کلیدی را در هدایت تیم در مورد تحقیقات قابل اجرا، ایفا میکنند. با استفاده از این ماتریس اولویتبندی 2×2، امیدواریم که افراد بتوانند موقعیت کنونی خود را شناسایی و در مورد نوع تحقیقی که بر اساس آن اولویتبندی کنند، تصمیمگیری کنند.