ویرگول
ورودثبت نام
Sooutoftouch
Sooutoftouch
خواندن ۲ دقیقه·۲۴ روز پیش

پیشگویی

  • آهنگ گوش دادن یکی از کارهای واقعا مورد علاقه ی منه و همیشه هم آهنگ هایی پیدا میشن که حس می کنی انگار برای تو نوشته شدن. ولی بعضی از آهنگ ها یه جایگاه دیگه ای برای من دارن، اونایی که باعث میشن متوجه چیزایی بشم که قبلا خودم نمی دونستم چقدر نگرانشون هستم. آهنگ the prophecy برای من چنین چیزی بود. تمام حرفایی که ته ذهنم مونده بود رو بیرون کشید و البته خیلی هم ناراحتم کرد.
    این آهنگ در مورد وقتیه که منتظری عشق رو تو زندگی پیدا کنی. گه گاهی احساساتی میان و میرن، روابطی شکل می گیرن و تو هر بار فکر می کنی این دیگه خودشه. ولی بعد تموم میشه، انگار هیچکس نیست که اونقدرا مشتاق موندن باشه.
    Thought I caught lightning in a bottle"
    "Oh, but it's gone again
    و کم کم این انتظار طولانی میشه و به شک میفتی که آیا قراره اصلا اون چیزی که منتظرشی هیچوقت اتفاق بیفته یا نه. اونجاست که زن توی این شعر(تیلور) دچار یه جور بی قراری برای پیدا کردن عشق میشه و به هر دری میزنه تا زودتر تکلیفش مشخص بشه و به فالگیری و پیشگویی رو میاره. چون همونطور که خودش میگه:
    "Even statues crumble if they're made to wait"
    اصلا قرار هست هیچوقت کسی رو برای خودش پیدا کنه که به قول معروف سول میتش باشه؟ و بعد توی فالِش معلوم میشه که هیچوقت قرار نیست همچین اتفاقی بیفته
    "I'm so afraid, I sealed my fate, No sign of soulmates"
    و اینجا می فهمیم چرا تمام آهنگ داره التماس میکنه و میگه
    "Please, I've been on my knees, change the prophecy
    Don't want money, just someone who wants my company"
    و این خیلی ناراحت کننده ست که به عنوان یه آدم خیلی موفق و پولدار هنوزم همه ی رابطه هاش بعد از یه مدت شکست میخوره و حالا تو ۳۴ سالگی داره با خودش فکر می کنه اصلا قرار هست یه روزی درست بشه؟ شاید به اطرافیانش، به افراد دیگه ای که میشناسه و به نظر میاد تو رابطه ی خوب و پایداری هستن نگاه می کنه و میگه خدایا بذار یه بارم این من باشم که چنین چیزی نصیبم میشه
    "Let it once be me"
    و در نهایت حاضره آخرین سکه ش رو هم بده تا فقط یه پیشگو بهش بگه که همه چیز درست میشه.
    "Spending my last coin so someone will tell me it'll be ok"
    خب یه جورایی خیلی خیلی زیاد با این آهنگ ارتباط برقرار کردم و فکر می کنم که خودم هم یه جورایی از آینده ی زندگی عشقی خودم مطمئنم (بذاریم پای حس ششم). و فقط میتونم بگم نعمت بزرگیه که آدم نتونه آینده رو ببینه چون حتی اگر صبر کردن آدم رو خرد کنه بهتر از اینه که بفهمی قرار نیست هیچوقت هیچ اتفاقی بیفته‌.


The prophecy_Taylor Swift

آهنگموسیقیعشقسرنوشتشعر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید