کتاب غریبهای زیر درخت نارنج، یک کتاب چند داستانی و کوتاه هست که اینطور که یادم هست کمتر از نود صفحه هست و تقریبا دهتا داستان داره.
بعضی از داستانها، تا حدودی برای زیر ۱۸ سالهها مناسب نیست و نویسنده بعضی جاها، داستان رو کمی بزرگسالانه کرده (که جزو معدود نقاط ضعف کتاب هست)، اما فضای کلی کتاب و همچنین بیشتر داستانها به دور از اینجور چیزها هست.
آقای کرم رضا تاج مهر، نویسنده این کتاب، در کل تونسته اثر نسبتا خوبی رو بنویسه ( البته این نظر من هست و کتاب در کل جوری هست که بعضیها بدشون میاد و بعضی ها خوششون میاد و بعضی ها هم مثل من نظر متعادلانه دارند) و داستان های خلاقانه و نحوه روایت خلاقانه و کم سابقه ایشون در این کتاب، اتفاق خوبی هست و شاید به خاطر همین، این کتاب تونسته برنده جایزه داستان کوتاه مهرگان ادب بشه (دقیق یادم نیست اما فکر میکنم بخاطر داستان سمفونی قورباغه برنده جایزه داستان کوتاه مهرگان ادب شده است).
پن: نمیتونم بگم لایق برنده شدن بود یا نه، چون یادم نیست سمفونی قورباغه کدوم داستان هست ? اما فکر میکنم داستانهایی که لیاقت بیشتری داشتند توی همین کتاب، هستند. ( چون قبلا فهرست داستانها رو چک کردم)
سبک نوشتاری داستان، رو تا حدودی دوست داشتم و بنظرم جزو سبک های خوب نوشتاری هست که زیاد استفاده نشده یا حداقل من زیاد ندیدم (و اگه مورد اول باشه، باتوجه به سبک خوب کتاب، واقعا مایه تأسف هست). البته شاید یک عده این سبک رو نپسندند اما نظر خودم در موردش مثبت هست.
در مورد خود داستانها، باید بگم که سخت میتونم نظر کلی بدم چون بعضی از داستانها رو (مثلا آخرین داستان) اصلا دوست نداشتم و فقط داشتم میخوندم که تموم بشه، و بعضی داستانها رو واقعا دوست داشتم و واقعا با اشتیاق میخوندم و در مورد آخر داستان و سرنوشت شخصیت ها، کنجکاو بودم. اون داستانها رو هم بخاطر خلاقانه بودن سناریوی اصلی داستان و تا حدودی هم بخاطر نحوه روایت دوست داشتم وگرنه اگه نویسنده دیگه یا همین نویسنده اما با سبک متفاوت اونها رو مینوشت، شاید اصلا نصف کتاب رو هم نمیخوندم.
یک چیز دیگه که میتونم و باید بهش اشاره کنم، پایان باز داستانها هست. توی بیشتر داستانها، نویسنده کتاب، خواننده رو در یک بلاتکلیفی ذهنی قرار میده و داستان رو جوری تموم میکنه که ذهن خواننده، خود به خود، ادامه داستان رو طبق چند سناریو ادامه میده و شاید به خلاقیت خواننده کمک کنه. بعلاوه توی بعضی داستانها منشأ اتفاقات تا حدودی نامعلوم هست؛ یعنی علت تمام این اتفاقات جلوی چشم هست اما کدر هست و به خوبی و واضح دیده نمیشه؛ که ابن هم خودش میتونه باعث فعال شدن ذهن و تصور اتفاقات قبل از شروع داستان بشه.
یک چیز دیگه هم که باید بگم ژانر کتاب هست. این کتاب از درام خاصی بهره میبره که میشه گفت چیزی بین ملودرام و درام هست. خب، این طبیعتاً بعضیها رو جذب کتاب میکنه و برای بعضیها هم چیز چندان جذابی نیست و همچنین عدهای از این ژانر بدشون میاد و این هم جزو اون جنبههای کتاب هست که هر کسی نظر متفاوتی با بقیه در موردش داره.
این کتاب نه تنها در این مورد بلکه تقریبا در تمام جوانب مختلف، جوری هست که لزوماً قشر خاصی از کتابخوان ها طرفدارش نیستند و واکنشتون به کتاب و داستانهای کوتاه و جورواجور اون، بیشتر بستگی به شخصیت و علایق شخصی خودتون داره.
قطعا رمانهای کوتاه بهتری هم هستند ولی این کتاب جزو کوتاهترین رمانهایی بود که تونستم پیدا کنم که برنده یک جایزه ادبی معتبر شدن و در واقع میشه گفت امتحان پس دادند.
این کتاب رو توی مدت کوتاهی خوندم.
هروقت مطلب جدیدی در مورد کتاب و یا نویسنده و ... به ذهنم رسید، حتماً با بهروزرسانی کردن این مطلب، باهاتون به اشتراک میذارم اما فعلا بعنوان جمعبندی این پاراگراف رو داشته باشید :
کتابی کوتاه و شامل چند داستان کوتاه. مناسب کسانی که به دنبال رمان کوتاه میگردند.
برنده جایزه مهرگان ادب شده و در واقع کتاب نسبتا موفقی بوده.
اگه میخواهید کتاب رو بخونید، پیشنهاد میکنم یکی دوتا از داستانها رو با خانواده نخوانید چون بعضی بخشهای یکی دوتا از داستانها، برای افراد زیر ۱۸ سال مناسب نیست.
پایان باز برای تمام داستانها و شروع نسبتا نامشخص برای بعضی داستانها باعث فعال شدن ذهن و تصور اتفاقات قبل و بعد داستانها میشه.
سبک داستانها درام و البته خلاقانه هست و همونطور که گفتم، لزوماً قشر خاصی از این کتاب خوششون نمیاد و بیشتر بستگی به علایق شخصی خودتون داره.