arash bayati
arash bayati
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

نقش سوء تفاهم ها در روابط زوجین

نقش سوء تفاهم ها در روابط زوجین
نقش سوء تفاهم ها در روابط زوجین

آیا می دانید که قدرت تفکر منفی آنقدر بالا است که باعث اختلافات فراوانی در روابط زوجین می شود. با شناخت آن ها و به چالش کشیدن آن ها می توانیم اختلافات را کاهش دهیم.

اغلب زوج ها بر این نکته آگاهند که در ازدواج یک بحران دائمی وجود دارد و آن در معرض طلاق بودن است.

آن ها ازدواج های ناخوشایند و طلاق های روز افزون را می بینند و از آن بیم دارند که نکند این اتفاق برای آن ها هم بیفتد.

تازه عروسی کرده ها که بر امواج عشق و رویا سوار هستند، آرزویی جز ازدواج موفق ندارند. اغلب آن ها دست کم در آغاز بر این باورند که رابطه آن ها با دیگران فرق دارد و عشق و خوش بینی آن ها ضامن بقای رابطه شان خواهد بود. اما دیر یا زود، بسیاری از زوج ها متوجه می شوند برای حل مسائل و تعارضاتی که به تدریج در هر ازدواجی پیش می آید آمادگی لازم را ندارند. آنان به تدریج دچار بی قراری، دلخوری و رنجش فزاینده ای می شوند و اغلب هم دقیقا نمی دانند سرچشمه مشکلاتشان کجاست.

هنگامی که کشتی رابطه در میان امواج توهم، ارتباط ضعیف و سوء تفاهم بالا و پایین می رود، زوجین ممکن است کم کم به این نکته بیاندیشند که ازدواج آن ها از اساس اشتباه بود و زندگی زوجین به سمت فروپاشی می رود.

آنچه که برای حفظ رابطه ضرورت دارد:

هرچند عشق محرک قدرتمند برای زن و شوهر ها است تا به یکدیگر کمک و از هم حمایت کنند اما به خودی خود نمی تواند دستمایه کافی، یعنی شایستگی ها و مهارت های ضروری برای حفظ و تقویت رابطه ایجاد کند.

زن و شوهر ها می توانند بر مشکلات خود فائق آیند، به شرط آن که ابتدا تشخیص دهند که اغلب دلسردی ها و رنجش ها، عصبانیت ها و نا امیدی هایشان ریشه در عدم تطابق افکار و احساسشان با یکدیگر ندارد. بلکه ناشی از سوء تفاهم هایی است که به خاطر ارتباط غلط با یکدیگر و تعبیر و تفسیر های متعصبانه از رفتار هم پیدا کرده اند.

سوء تفاهم ها غالبا فرآیندی فعال هستند و وقتی ایجاد می شوند که زن و شوهر تصویری مخدوش از یکدیگر در ذهن داشته باشند.

این تصویر مخدوش زمانی به وجود می آید که زن یا شوهر رفتار و گفتار همسر خود را تعبیر کنند و انگیزه های نادرست را به آن ها نسبت دهند. زن و شوهرها معمولا عادت ندارند تعبیر و تفسیرهای خود را بازبینی کنند و یا نگاهی هم به درست و غلط بودن شیوه های ارتباطی خود بیندازند.

زن و شوهر ها باید مسئولیت کامل بهبود رابطه را به عهده بگیرند، شما باید این مساله را تشخیص بدهید که حق انتخاب دارید و می توانید و (باید بتوانید) از همه آگاهی ها و بینش هایی که می توانید به دست بیاورید برای خوشبخت کردن همسرتان استفاده کنید.

قدرت تفکر منفی:

  • اون هیچ اهمیتی به من نمی ده.
  • بدون هیچ دلیلی از دست من عصبانی می شه.
  • چون فکر می کنه نظر من مسخره است پوزخند می زنه.
  • من رو دست کم می گیره.
  • هیچ وقت نظر من رو نمی پرسه.
  • هرگز اجازه نمی ده به کار خودم برسم.
  • هیچ اهمیتی به احساسات من نمی ده.
  • و ...

مشاهده می کنید که برداشت های زن و شوهر چقدر در روابط آن ها تاثیرگذار است، برداشت های نادرست به سوء تفاهم هایی که به مرور رابطه زناشویی را مختل می کند ختم می شود.

اما برداشت های نادرست و تفسیرهای مبالغه آمیز که نزاع های دوطرفه را تشدید می کند با استفاده از چندین روش شناخت درمانی برطرف می شوند. این روش ها (مهارت های آموختنی) هستند و با تمرین بیشتر به تاثیراتشان افزوده می شود.

برای شروع سعی کنید موقعیت های مساله دار و معنایی را که از آن ها استنباط می کنید را تعیین کنید.

به طور مثال: همسرتان با لحن بدی با شما صحبت می کند،  افکار خودانگیخته شما می تواند این باشد که: "همسرم از دست من ناراحت است."

تفسیرش به عنوان مثال: آیا خطایی از من سرزده است؟ آیا قصد سرزنش کردن من را دارد؟ سپس واکنش های زنجیره ای زیر را در نظر بگیرید:

  • آیا خطایی از من سر زده است؟ (اضطراب)
  • همسرم حق ندارد با من آن طور رفتار کند. (عصبانیت)
  • رفتار همسرم همیشه غیر دوستانه است.
  • همسرم زندگی را به کام من تلخ می کند.
  • نمی توانم تحمل کنم.
  • ازدواج ما شکست خورده است.
  • من هرگز خوشبخت نخواهم بود.

احساساتی مانند اضطراب و عصبانیت نتیجه تفسیر و برداشتی است که شما از موقعیت داشته اید.

اگر چه هر یک از این افکار ممکن است صحیح باشند اما در واقع حدس و گمانی بیش نیستند.

اگر شیوه تفکر خود را در نظر بگیرید می توانید افکار خودانگیخته تان را تشخیص دهید.

بعد از تشخیص افکار خودانگیخته و احساسات ناشی از آن، افکار خودانگیخته و احساسات ناشی از آن را زیر سوال ببرید.

مثال:

  1. آیا لحن بدی که همسرتان با شما داشته نشانه این است که او از دست شما عصبانی است؟
  2. آیا دلایل دیگری برای لحن تند همسرتان وجود ندارد؟
  3. چنانچه فرض کنیم که همسرتان با لحن بدی صحبت کرده آیا می توانیم نتیجه بگیریم که خطایی از شما سر زده است؟

یا همسرتان شما را دوست ندارد؟

با شما صمیمی نیست؟

زندگی را به کام شما تلخ کرده است؟

چه دلیلی برای این افکار وجود دارد؟

آیا این اواخر همسرتان با شما رفتار دوستانه یا عاشقانه ای نداشته است؟

از پاسخ های منطقی استفاده کنید. با پاسخ های منطقی درستی افکار خودانگیخته را ارزیابی کنید.

با پاسخ های منطقی نتیجه خواهید گرفت که افکار خودانگیخته ناشی از باورهای غلط بوده است. به این ترتیب فکر خودانگیخته که همسرتان به شما اهمیت نمی دهد یا خطایی از شما سرزده است را با افکار دیگری جایگزین کنید.

مثال: بیشتر مواقع علاقه و محبتش را به شما نشان داده یا بد صحبت کردن به معنای این که خطایی از شما سرزده نیست.

یافتن پاسخ منطقی به شما کمک می کند که افکار خودانگیخته خود را به عنوان واکنش یا برداشتی که ارتباط با حقیقت ندارد در نظر گرفته شود.

شناسایی افکار خودانگیخته مهارتی است که نیاز به تمرین و ممارست دارد ولی می توان آن را به دست آورد.

اگر این مهارت را کسب کنید پاداش تلاش خود را خواهید گرفت. به این ترتیب می توانید از اوضاع درونی ذهن خود و آنچه که باعث برهم زدن آرامش شما شده اشت مطلع شوید و به جای تبعیت از احساسات، آن ها را مدیریت کنید.

(یادتان باشد افکارتان تعیین کننده احساس و رفتار شما است.)

http://www.teleyare.com

سوء تفاهمزهرا طباطباییروانشناسیرابطه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید