Amirreza Banikamali
Amirreza Banikamali
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

مدیریت چیست؟

مدیریت
مدیریت

تقریباً از ترم ۵ دوره لیسانس شروع به مطالعه در حوزه مدیریت کردم. گام‌های اول با مطالعه مقالات ژورنالی و هاروارد بیزینس (HBR) شروع شد و به مرور آموختن علم مدیریت را با متمم کلید زدم. تقریباً در همین دوره بود که کتاب «پدر پولدار، پدر بی‌پول» را مطالعه کردم. در ترم‌های آخر لیسانس از آنجا که مهندسی شیمی می‌خواندم سعی کردم واحدهای کمی مرتبط‌تر به علوم انسانی و مدیریت را بردارم. طرح و اقتصاد کارخانه، مدیریت صنعتی و کارآفرینی نمونه این درس‌ها بودند. از اوایل ترم ۸ تصمیم قطعی‌ام را برای ادامه تحصیل در کارشناسی ارشد MBA گرفتم. به مرور منابع و نیازمندی‌های قبولی در کنکور را جمع‌آوری کردم. سال ۱۳۹۴ در رشته مدیریت ارشد کسب‌وکار با گرایش استراتژی دانشگاه سمنان قبول شدم.

از این نقطه تمرکز و یادگیری آکادمیک و تئوریک مبانی مدیریت برایم شکل گرفت. در تمام مدتی که از اواسط دوره لیسانس که مقالات را می‌خواندم مدام به فکر این بودم چه مباحثی را می‌توان در مدیریت یک شرکت به کار برد. جای چه عنوان‌ها و موضوعاتی در نظر من با تجربیات و شنیده‌هایم از فضای مدیریت در کشور خالی است. حس می‌کردم این علم مدیریت است که تکامل پیدا نکرده است. زمانی که در کلاس‌های مدیریت حاضر شدم متوجه شدم که بسیاری از مباحث و فضاهای خالی در مدیریت به دلیل سواد کم من و به کار گرفته نشدن در اجرا است. مقالات تخصصی بیشتری خواندم و با کلیدواژه‌های دقیق‌تری به دنبال جستجو و کشف در حوزه‌های مختلف مدیریت پرداختم.

تازه می‌فهمیدم چقدر نمی‌دانم و بیشتر از آن چقدر نمی‌دانم که نمی‌دانم. الان با گذشت حدود ۱۰ سال از آن روزها، باز هم در حال کشف در حوزه مدیریت هستم. موضوعات و عنوان‌هایی که بسته به نیاز و کمبودهای سازمانی تبدیل به دغدغه برای حوزه مدیریت شده اند و سال‌ها پیش برایشان روش‌ها و راه‌حل‌هایی دیده شده است. البته هنوز هم در حال تحول هستند و این حوزه تفکر از حرکت نایستاده است.

تجمیع تجربه من از فعالیت در کنار مدیران سنتی و مدرن و کارآفرینان استارتاپی را می‌توان در یک رویکرد (با خطای حدود ۱۰٪) خلاصه کرد:«مدیریت یعنی چطور کاری که می‌خواهم را با دادن پول به دیگران انجام دهم.»

در این مسیر هم برنامه‌ریزی و تعیین اهداف تنها آثاری هنری برای تزئین قفسه‌ها و دیوار اتاق مدیریت و کامپیوترهای مدیران خواهد بود. طبیعتاً با چنین رویکردی هر شکستی از کم‌کاری و نابلدی کارکنان است و موفقیت‌ها از درایت و تصمیمات و ورود به موقع مدیریت معظم.

وقتی به مطالعه مقالات و روش‌ها و چارچوب‌ها و عناوین مورد مطالعه درعلم مدیریت می‌نشینم، دریایی از تجربیات و تحقیقات با موضوعاتی راهگشا می‌رسم. به حوزه‌هایی برمی خورم که حتی زمان زیادی برای یادگیری و اجرا نمی‌خواهند و حتی اصولاً بسیار ساده فهم و سهل‌الوصول هستند. لکن عزمی می‌خواهند برای بهبود و پذیرش‌های درونی متنوعی از جمله اینکه سازمان بر افراد اولویت دارد؛ حتی شما مالک عزیز. لازم است بپذیریم دیگر شم اقتصادی سازمان را پیش نمی‌برد. لازم است بپذیریم مدیریت یک علم است و بنا بر نامش از راه روش عملی پیش می‌رود. باید بپذیریم محققین و دانشمندان این حوزه در حال خلق توجیه آکادمیک برای عملکردها و تصمیم‌های ما نیستند. باید بپذیریم نگاه نقادانه به تفکرات خودمان و شک کردن به باورهایمان اولین گام ورود به رویکرد علمی است.

اگر اندک تجربه خودم در فضای هدایت چند تیم را هم بتوان در زمره فعالیت‌های مدیریت به شمار آورد، پیکان گفته‌هایم پیش از هر شخصی به خودم برمی‌گردد. اگر هم می خواهم روزی به این جرگه بپیوندم، باید هر لحظه این حرف‌ها در گوشم زمزمه شود و یادم نرود مدیریت یعنی:«به ثمر نشاندن تلاش‌های یک یا چند تیم برای رسیدن به هدفی که همه‌مان آن را می‌شناسیم».

مدیریت کسب و کارمدیریت
تحلیل و بازی کردن با شاخص‌ها و المان‌های سازنده کسب‌وکار را دوست دارم. از کار با تیم‌ها لذت می‌برم. فقط هم به داده‌ها اعتماد دارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید