تمام زندگی کودکی من و بچهمحلهامون یه زمانی خلاصه میشد توی همین توپ پلاستیکی. همهی کارهای خوب و بد، هدفهامون و حتی خلافکاریهامون همین قدر ساده دربارهی این توپ بود.
به عشق خوردن نوشمک ۷۵ تومنی و خریدن و لایی کردن این توپ ۱۰۰ تومنی و بستی آدمکی ۱۵۰ تومنی از در مدرسهمون میومدیم بیرون و تا ساعت ۸ شب که خانواده با هزارجور الفاظ دوستداشتنی ما رو به خونه دعوت کنن توی خیابون میدویدیم. اون الفاظ نشانهای از اغنای روحی ما برای یک روز کامل بود و اگه روزی به خاطر پنچری توپ یا گیر دادن همسایهها به خونه میرفتیم، تا صبح همهمون از شدت ناراحتی بیدار میموندیم. تنها دلیل برگشتن به خونه گرفتن پول تو جیبی فردا بود.
مشکل کودکی من در بزرگسالی هم تکرار شد. ما ۳ تا علیرضا بودیم توی کوچهمون. علیرضای یک (که من بودم) علیرضا کوچیک و علیرضا بزرگ. بعدا که بزرگ شدم فهمیدم نه تنها این یه مشکل نیست، حتی یه بخشی از نمک زندگی منه و به شدت علیرضاهای زندگی من از بقیه دوستانم به من نزدیک ترن.
خلاصه بخوام بگم، بچگی من خیلی خوب گذشت، از همه ممنونم. از پدر و مادرم که اجازه دادن همه چیز رو تجربه کنم و تا وقتی کارم به بیمارستان نکشید، موقع بلند شدنم دستم رو نگرفتن. از دایی و زن داییم که موقعی که پسر داییم کامپیوتر و سگا و پلی استیشن وان داشت نمیذاشتن زیاد پیشش بمونم و چون خودم نداشتم با گریه میومدم خونه و باعث شدن در زندگیم کنجکاویم نسبت به کامپیوتر از همه چیز بیشتر باشه و زندگیم تغییر کنه. از کوچه مون که همه جاش خاطره دارم. از دوستانم، از مدرسهام و از همهی اون لحظاتِ غنیِ کودکیم.
دوست دارم بگم که هر جایی «سادگی» داشته زندگیم، اتفاقات عمیقتر و بهتری برام افتاده.
این مطلب رو نوشتم که اولا «تکنیکی» ترین کار زمان کودکیم رو آموزش بدم چون کسی که بلد بود خوب لایی بکنه کار همه بهش گیر بود و اگه یه روزی توپ نداشتیم و اون نبود بازی میخوابید. دوم اینکه وقتی بزرگتر شدم یادم باشه یه زمانی زندگیم چه قدر جالب و هیجان انگیز بود.
دو عدد توپ پلاستیکی با مارک شقایق | یک عدد چاقو
توپ کم باد تر را از نیمهی نرم آن گوشتاگوش میبریم.
دو دایرهی تمیز در انتها شکل میدیم. (حدودا به قطر دو سانت)
چون تیزی برش در مراحل بعدی باعث شکاف توپ میشه.
در این مرحله لبهها را به بیرون تا میزنیم.
توپ پرباد را داخل لایی میکنیم و مراقبیم که جاییش خم نشه.
سپس با دو انگشت به داخل فشار میدهیم.
لبههای تا شده را باز میکنیم وجاهایی که خم و چروک افتاده را با مالش صاف میکنیم.
توپ ما آماده بازی شد:
امیدوارم که خاطرههای خوب زندگیتون رو یادتون باشه و براتون حس خوبی ایجاد کنه وقتی بهش فکر میکنین.