خیلی خوشحالم که یه بهونهای برای نوشتن چیزهایی مهم در پایان سال و شروع سال جدید وجود داره و اون همین کوله پشتی سال قبله. لیست کولهپشتیهای قبلی رو اینجا آوردم. ولی به جز اون میخواستم بگم که واقعا نوشتن کولهپشتی به زندگی شخصی و حرفهای من خیلی کمک کرده و پیشنهاد میکنم که حتما با این نگاه یه بار بنویسید. تجربه خوبی خواهد شد.
سال ۱۴۰۰: نه سیاه نه سفید، «خاکستری» (پیشنویس باقی ماند و منتشر نشد)
سال ۹۹: کوله پشتی من، لذت بردن از مسیر
سال ۹۸: کوله پشتی من، امسال با تلاشهای بسیار
سال ۹۷: کوله پشتی من، امسال بزرگتر از هر سال
سال ۹۶: کوله پشتی من، پر از درهها و قلهها
تعارف نداشتن: مهمترین چیزی که امسال تلاش کردم برای انجامش این بود که با چیزهایی که اذیتکننده است و توانایی برای بهبودش ندارم تعارف نداشته باشم. شاید بهترین کاری در زندگی در حق خودم انجام دادم این بود که «تعارف» رو در ابعاد مختلف کنار بذارم. حالا که بحثش شد باید بگم مرز کمرنگی بین نداشتن تعارف و بیادبی یا بیاخلاقی وجود داره. تعارف یه چیز درونیه و شاید نمود بیرونی اون تبدیل به یه مکالمه یا یه پیام بشه. اما چیزی که من فهمیدم اینه که ما به واسطه نحوهی بزرگ شدنمون و آموزش دیدنمون، خیلی جاها با خودمون و دنیا اطرافمون تعارف میکنیم. خیلی جاها فرصت میدیم درحالی که به ضرر ما و طرف مقابلمون هست و خیلی جاها اقدامی رو به تاخیر میندازیم و ملاحظات شخصی رو از منطق قویتر میکنیم. همهی اینجاها نیازمند یک بازنگری کامل است.
تمرکز کردن: امسال بیش از هر سالی در زندگی سعی کردم روی کارهایی که انجام میدم تمرکز کنم. خیلی جاها معنیش حذف کردن حواشی و چیزهای حواس پرتکن بوده، خیلی جاها به معنی اینکه «اگه کاری نداری استراحت کن و لازم نیست امروز هم اتم بشکافی». کسایی که من رو از نزدیک میشناسن میدونن که سختترین کار برای من تمرکز کردن و همگرا شدنه. خلاصه به خودم نمره ۷۰ میدم :). بخش دیگهای که به تمرکزم کمک کرد، حذف کردن روابط انسانی بود که منجر به حاشیه، انحراف از اصل یا توجه به جزئیات واقعا بی اهمیت میشد بود.
تمرین تمامیت: تمامیت یا Integration یکی از چیزهاییه که انگار همه میدونن چیه ولی انجام دادنش به این راحتی نیست. تلاش برای پاسخدادن به موقع (که توش نسبتا خیلی بهتر شدم)، تلاش برای دروغ نگفتن، تلاش برای یک رنگ بودن، تلاش برای یکپارچگی، فیدبک مستقیم و دوری از یک کلاغ چهل کلاغ، خلوت نگهداشتن مغزم و تعهدهای زمانی و غیرزمانی و ... در زندگیم، نمودهای بیرونی از تمامیت بوده. امسال خیلی باید بهتر از قبل روش تمرکز کنم. فهمیدن چیزهایی که برام ارزشمندن رو مدیون دیدن ضدارزشها در دایره ارتباطیم بودم و هستم.
دقیق شدن و عمیق شدن روی موضوعات: این مورد هم میتونم از نتایج تمرکز بگم. اینکه بدونم چه زمانی دقیقا روی چه موضوعی به چه شکلی دقیق بشم و چه قدر تا تهش برم و نتیجهاش چی باشه عالی میشه، کار سختیه. معمولا در یک ماه روی موضوعات کم عمقتری زمان میذاریم، اینکه بعضی موضوعات رو باید روشون حسابی دقیق بشی تا حل بشن و زمانشون کشدار نشه هم اینجا یادگرفتم.
غلبه به احساس: تصمیم گرفتم یه سری از حسهای بد رو به شکل قابل کنترلی خاموش کنم. مثلا عصبانیت و خشم که امسال به دلایل پیشپا افتادهای من رو درگیر کرد رو خاموش کردم. به نظرم فهمیدن اینکه چه زمانی عصبانی یا خشمگین هستی خودش کار سختیه. چه برسه به اینکه بدونی حالا چه کارهایی بکنی و نکنی. تصمیمم اینه این حسهای بد رو هر سال بشناسم و در سال قبل جا بذارم.
جهل: بزرگترین چیزی که در امسال باهاش درگیر بودم جهل بود. جهل و جهالتی که به واسطه انتخاب من در بودن یکی از اطرافیانم در زندگی من رو هم آغشته کرده بود و باعث شده بود خیلی از موارد صحیح رو نبینم. حاصل معاشرت با جهل، ناامیدی و از دست رفتن ارزشهاست. جدا شدن از جاهل هم به مراتب کار سختی بوده و هست. امیدوارم گیرش نیوفتین.
تجربه بیماری: امسال ۳ ماه رو به واسطه استرس کاری دچار «پنیک اتک» شدم. بیماری که به خاطر اضطرابهای سرکوب شده سراغم اومد. بخشی هم به خاطر مواجهه با واقعیتهای زندگیم اتفاق افتاده بود. امیدوارم این بیماری ترسناک رو در ۱۴۰۲ جا گذاشته باشم و قدر سلامتی رو بیشتر بدونم. کاش میشد بیماری رو گردن کسی انداخت، ولی واقعا سلامتی همه چیزش دست خود آدمه! راستی، اگه پارتنر خوبی توی زندگی دارین، قدرش رو بدونین. پارتنر خوب میتونه روزهای سخت رو تبدیل به خاطرههای دلنشین بکنه.
جای خالی: یه سری اتفاق مثل بیماری یا کارهایی که خارج از کنترل شما هستن، نیازمند جای خالی یا بهتر بگم انعطاف و شل گرفتن از سمت شما هستن. امسال حتما یه جای خالی برای اینکارها در نظر میگیرم.
خوشی، جوانی و سرمستی: امسال رو هم مثل سالهای قبل بیشتر به جوانی و مسافرت میگذرانم. امیدوارم که همزمان با اینکه بیشتر خودم رو میشناسم، بتونم تفریحهای عمیقتری رو هم تجربه کنم.
ماراتن: امسال میخوام در ابعاد مختلف زندگی به شکل یک ماراتن حرکت کنم. سالهای پیش فکر میکردم زندگی و کسبوکار یک دوی سرعته. ولی الان به این نتیجه رسیدم که ماراتنی از تکرار و استمراره.
انسانها: مجدد مثل همهی سالهای قبل که توی کوله پشتی نوشتم، مراقبت از انسانهای ارزشمند اطرافم و حذف انسانهای به درد نخور به شکل درست و یادگیری تعامل بهتر برای من همچنان در اولویت اول خواهد بود. اصلا «انسان خوب» پیدا کردن، با همهی سختتر شدنش، برای من تبدیل به هدف شده.
#کولهپشتی