اعداد و آمار را نمیتوان از کسبوکار جدا کرد و نقش آمار برای مدیران، بسیار حائز اهمیت است. اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که اعداد و ارقام صرفا کمّیت را نشان میدهند و ممکن است توجه ما را از کیفیت دور کنند.
بسیاری از بزرگان اتفاق نظر دارند برای اینکه از فروش مقطعی گذر کنیم و بتوانیم فروش مستمر داشته باشیم، باید از جایگاه فروشنده برخیزیم و در جایگاه مشاور خرید بنشینیم؛ یعنی بیش از این که به فکر فروش محصول یا خدمات خود باشیم، باید به مشتری برای دستیابی به بهترین انتخاب ممکن کمک کنیم. تنها در این صورت است که میتوانیم اعتمادسازی کنیم و مشتری را برای خود حفظ کنیم.
از آنجایی که هر مشتری به نوعی صاحب کسبوکار هم هست، باید بدانیم مشتری ما در طول روز با تصمیمات زیادی مواجه بوده و ذهن او دچار خستگی تصمیمگیری شده است. ضمناً مسائل روز کشور هم به مراتب ذهن همهی ما را آشفتهتر میکند. با این حساب باید به مشتری برای تصمیمگیری کمک کنیم تا بتواند از عواقب تصمیمش خوشحال باشد.
به عنوان مثال اگر فروشنده عینک هستیم، حتماً با مشتریهایی برخورد داشتهایم که در جستوجوی عینکی بودهاند که بتوانند در هنگام رانندگی استفاده کنند و همچنین قصد خرید عینک دیگری برای استفاده در هنگام طبیعتگردی داشتهاند. در این مواقع، اگر محصولی داریم که هر دو نیاز مشتری را برطرف کرده و از هزینهی اضافی مشتری جلوگیری میکند، باید پیشنهاد بدهیم.
شاید این پیشنهاد ما، باعث فروش نرفتن یکی از محصولات ما شود و سود فروش از یک عینک را دست بدهیم اما در عوض اعتماد آن مشتری را خریدهایم. شک نکنید این مشتری برای خود و اطرافیانش، همیشه ما را انتخاب خواهد کرد.
تلاش کنیم مشکلات و موانع مشتری را بدانیم و برای حل آن اقدام کنیم. حل کردن مشکل مشتری تنها با ارائهی ارزشی است که خدمات یا محصولات ما به او میدهد. بر همه ما آشکار است که ملاک موفقیت ما، میزان ارزشیست که برای مشتری تولید میکنیم و تجربهای است که برای او رقم میزنیم.
به عنوان مثال؛ اگر عینک میفروشیم، ارزشی که باید برای مشتری ایجاد کنیم و آن را برجستهتر نشان دهیم، این است که استفاده از عینک استاندارد و مناسب، باعث حفظ سلامت چشمان او شده و او را از درد چشم، بیماریهای چشم و متعاقباً هزینههای گزاف عمل چشم محفوظ میدارد. اگر پیشنهاد ما پیشنهاد مناسب باشد، بدون شک تجربهی کاربری خوبی برای مشتری رقم میزنیم و نهایتاً رضایت مشتری را به دست میآوریم.
مشتری با هربار ثبت سفارش یا خرید، ریسک میکند، چون اساس خرید و فروش، فعالیتی همراه با ریسک است. از این جهت، گوشدادن فعالانه به مشتری، بررسی نیازهای او، ارائه پیشنهادهای مطابق با نیازهای او و دیگر موارد باعث اعتمادسازی مشتری میشود. پس بهگونهای با مشتری همراه شویم تا پس از خرید یا حتی عدم خرید، مشتری نسبت به ما و محصولمان حس خوبی داشته باشد.
همه چیز به کیفیت محصول و تجربهی مشتری برمیگردد. پس اگر تا امروز این موارد را نمیدانستید یا رعایت نمیکردید، از این پس مراقب همهی ابعاد باشید.
منبع: تجربیات شخصی از مطالعات در این حوزه
صفحهی من در اینستاگرم: عارف قشقایی