سلام
من آرزو هستم.
اینجا اومدم، چون دوست داشتم دوباره بنویسم.چرا دوباره؟ چون تا ۴ سال پیش خیلی خوب مینوشتم و حتی طبع شاعری هم داشتم و هر از گاهی غزلی میسرودم.
اما نمیدونم چی شد که از یجایی به بعد انگار نوشتن واسم بیمعنی شد،همه چیز خشک شد و من هیچ حرفی برای گفتن و نوشتن نداشتم.
با تراپیستم(روانکاو یا رواندرمانگرم) صحبت کردم.جلسههای زیادی رو به بررسی کردن در مورد علت این خشکسالی درونی گذروندیم.میتونم به تلاشهام برای دوباره نوشتن، به این هم اشاره کنم که دو بار کتاب هر روز یک قدم نزدیکتر یالوم رو خوندم (بعدا در مورد این کتاب بیشتر میگم).
خلاصه اینجا اومدم تا شاید برای من تولدی دوباره باشه.
راستی در ادامهی من آرزو هستم یادم رفت بگم که لیسانس جامعه شناسی دارم، کارشناسی ارشد روانشناسی خوندم و عاشق کتابم.
فعلا خدانگهدار?