امروز که روزهای سختی رو میگذرونم از لحاظ روحی، لااقل خدا رو شکر که در زندگی چیز لوکسی به اسم عشق داشتم.
کتاب انسان در جستجوی معنا (Man's search for meaning) از ویکتور فرانکل رو میخونم.
کتاب کوتاهی هست ؛ همین الان که یک سوم ابتدایی کتاب رو تموم کردم چند نکته ازش دراوردم.
یک اینکه انسان در موقعیت هایی که اند گیم هستند، مثلا اعدام، توهم نجات یافتگی داره. یعنی چند دقیقه مونده به اینکه یه اتفاق بد بیافته فکر میکنه هرگز امکان نداره این اتفاق بد برای شخص خودش بیافته و به زودی salvage میشه.
دو: اینکه شکم بسیار گرسنه در حد سو تغذیه اردوگاه کار اجباری آشویتز، تمایلات جنسی رو دیگه از دست میده.
(البته که فقر به خودی خود و دسترسی به منابع ارزان غذا اتفاقا باعث افزایش میل جنسی میشه برای میل به بقا.)
سوم : در شرایط خیلی سخت، وقتی هیچ کورسوی امیدی نمانده، وقتی فقط خودت رو داری، بدون تعلقات ، بدون ساعت و جواهرات و کمربند و کفش و حتی لباس ... جرقه ای از دور اگر برسد همون عشق هست.

نوشته بود در زمانی که بدون کفش در اطراف اردوگاه در زمستانی بسیار سخت درحال رژه بودند و هنوز دم دمای صبح که حتی افتاب هم بالا نیومده ، اقای ویکتور فرانکل اسمان رو نگاه میکنه و چهرهی همسرش رو کنار ستاره ها میبینه. اون زمان نمیدونسته خانمش در اردوگاه زنان دیگه زنده نیست. اما این عشق بوده که باعث شده باز هم ادامه بده.
توی دنیای توییتر و اینستاگرامی خیلی راحته که فکر کنی عشقی که داشتی واقعی نبوده.
چند سال پیش مرد جوانی در زندگی من بود. عشق آتشین و سختی هم بینمون در گرفت. وقتی به هر دلیلی این قضیه تموم شد و من چشمهامو باز کردم دیدم دخترها چپ و راست در توییتر گل های میلیونی هدیه میگیرن کمی تعلل کردم. فکر کردم اگر این عشقه پس اونی که من داشتم چی بود؟ پس چرا بین ما به ندرت دسته گل کوچیکی درکار بود؟
بعد از اون مرد ، باز هم پسرهای جوانی بودند ، این دفعه با دسته گلهای متعدد اما عشق شاید هیچوقت به پای دفعه اول نرسید ، برای عشق درون من انقلابی اتفاق افتاد. چطور اون مرد و باقی مردها رو فراموش کردم و عشق رو به سمت درون متمرکز کردم. مثل یک ذره بین که نور افتاب رو متمرکز میکنه نور عشق رو به سمت درون خودم چرخوندم ، این عشق میسوزونه اما خالص هست و هرکسی لیاقت دیدنش رو هم نداره.
تعریف سانتی مانتالیزم این هست که انسان از نشون دادن احساسات شدید نمیترسه، چه ترس و اندوه چه عشق و خوشبختی، احساسات عمیق اتفاقا نشانه ضعف نیست بلکه نشان دهنده اخلاق مداری انسانی هست. امیدوارم سخت توضیح نداده باشم.
نخیر ادایی نیستم، از ترند ها پیروی نمیکنم،حتی اگر میتونستم هم لبوبو و کایلی کازمتیکز نمیخریدم اما سانتی مانتال هستم.
برای گل ها و غذاها و پسرهای زیبا احترام خاصی قائلم. اگر چیزی یا کسی از لحاظ ظاهری به چشمم جذاب نیاد خیلی به خودم زحمت نمیدم.