این جملهی از خودراضی گونهی حال بهم زن بورژواطور که همین الان از ذهنم رفت به دهنم و بعدش هم به انگشتانم دستور داده شد که برن توی این متن نویس و تایپش کنن از شدت خوشی میاد. (یا شایدم از دپرشن حاد!)
هر وقت یه غری میزنم میگن شکر کن چون احمق جون میلیارد ها نفر ادم وضعشون از تو بدتره.
ولی من ... هر لحظه دلم میخواست یه نفر دیگه بودم.
میگم کاش اون پیرزنه بودم که یه پسر خوشگل جاشو داد بهش.
کاش اون پیرمرده بودم که ۴ تا زن عقدی داره ۷ تا صیغهای!
کاش من یه مرد همجنس گرا بودم که یارم سیکس پک داره.
کاش ازونایی بودم که تو خیابون ساز میزنن و برای مدت کوتاهی توی اینترنت وایرال میشن.
کاش من اون سراشپز عوضی بودم که همه ازش متنفرن و یه روزی با همون چاقو گردنشو میبرن.
کاش اون پسره بودم که نمیتونه با دخترا حرف بزنه.
بعضی وقتا کاش من طراح کنکور بودم.
کاش من کانادایی بودم.
کاش انگلیس بودم.
نه که انگلیسی ها! کاش من خود انگلیس بودم.
کاش عرب بودم،
افغانی بودم،
ترک بودم!
کاش یه جلبک بودم.
کاش روبات بودم.
کاش باب اسفنجی بودم.
کاش جف بزوس بودم.
کاش من یه چمدون مارک لویی ویتان بودم.
کاش من لویی ۱۳ام بودم.
کاش من یک کنگ فو مستر بودم.
کاش من همونی بودم که تو سطل اشغال خم میشه و دنبال نمیدونم چی میگرده.
کاش من سطل بازیافت کاغذ بودم.
کاش درخت بودم.
کاش تلویزیون بودم.
کاش من یه الکترون بودم.
کاش من میدونستم چه خبره.
کاش من شلدون کوپر بودم.
کاش هرچه بودم، ایرانی نبودم.
نه اصلا کاش ایرانی بودم.
کاش یه درویش بودم با کلی دماغ دراز و سیبیل و اشیا
کاش چادر اون مادری بودم که تازه از پیش بچههاش رفته... و مثلا بوی گل محمدی میدادم.
کاش من یه خورشت قیمه با قارچ بودم.
کاش من هالیوود بودم.
کاش من یه پورشه اسپایدر یک میلیون دلاری بودم که همون شب اول صاحبش میزنتش به دیوار.
کاش من ویروس اچ آی وی بودم.
کاش من بودم.
کاش همونطوری که بودم خوش بودم.
#بعضی وقتا فکر میکنم نکنه من همهی اینا هستم و الان دارم به خودم حسرت میخورم؟
پ.ن: کاش متنم انقدر کلیشه نمیبود. ممنون!:))
نگاهی هم بندازید به نوشتهی قبلیم از یه انیمیشن فراموش نشدنی: