سلام صبحتون، ظهرتون، عصرتون یا حتی شبتون بخیر
متنی که میخونید، برداشت من از مطالبی هست که خوندم یا تجربیاتی هستن که به عینه خودم داشتم، پس میتونه کاملا با دیدگاه شما موافق یا مخالف باشه، برو بریم سراغ اصل مطلب "سحرخیز بودن یا نبودن"
برای من و اکثر ما این داستان از زمانی شروع شد که میخواستیم بریم مدرسه، هر روز صبح خروس خون یا بقول معروف کلهِ سحر یکنفر بالا سرمون داشت به چند حالت مختلف و در مراحل متعدد برای بیدار کردن من و شما تلاش میکرد:
خوب قطعا این نوع رفتار و همینطور علاقه شدید ما به مدرسه در ایران (که در پستهای دیگه به اون میپردازم) باعث میشد که برای هر چه بیشتر خوابیدن تلاش کنیم، من به شخصه سیکل بیدار شدن ظاهریم ۵ تا ۱۰ دقیقه زمان میبرد، اما شخصا در هنگام پوشیدن جوراب و شلوار و ... حدودا نیم ساعت مازاد میخوابیدم، یعنی مثلا یک لنگه جوراب رو پام میکردم و بصورت قوز کرده، چرت میزدم و یک ربع رو اینطوری میرفتم جلو تا اینکه مامان یا بابا بیان و گیر بدن چرا یکساعته داری با جورابت ور میری، بدو حاضر شوووو
واقعیت امر این هست که این موضوعات بدلیل نداشتن علاقه ما به بیدار شدن در ساعت خاص، باعث میشه که اکثرا از زود بیدار شدن تنفر داشته باشیم، دلیل علمی اون هم اجبار در تغییر ساعت بدن هست و بدلیل لجباز بودن مغز، این موضوع و تغییر پس از یه مدت مجدد برمیگرده به همون داستان خوابیدن تا لنگ ظهر
آهان، ساعت بدن یا در اصطلاح عملی ساعت بیولوژیکی (circadian rhythm)چیه ؟
میخوام یکم چاشنی علم به این موضوع اضافه کنم، ساعت بدن برای تمامی موجودات وجود داره و تقریبا یک چرخه ۲۴ ساعته س و یه گمانه زنی جالب وجود داره که تقریبا ثابت میکنه چرا این چرخه بوجود اومده، یکسری از دانشمندان به این موضوع باور دارن که اولین سلولهای زنده روی کره زمین بر اثر اشعه ماورا بنفش خورشید کشته میشدن و به مرور زمان سازگاری بدست آوردن تا در زمان شب شروع به بازیابی خودشون بکنن. بهتره زودتر از اون سلول دور بشیم و به خودمون برسیم.
ساعت بدن چیزی هست که تو تمامی فرایندهای ما دخیله و جالبه بدونید که همه ما یک زمان سنج اصلی داریم، اون ساعت توی دستتون یا آلارام های مختلف رو نمیگم، ما یه بخشی تو مغزمون داریم به اسم هیپوتالاموس که این زمان سنج دقیق توی اون وجود داره و در زمانهای خاص سیگنالهای هدایت کننده مختلفی رو به بدن ارسال میکنه، البته یک موضوع مهم دیگه هم هست که شاید یکم عجیب غریب باشه، اما تمام اعضای بدن برای خودشون ساعت و زمانسنج فرعی دارن و تمام تلاششون رو میکنن تا با اون ساعت مرکزی (ساعت بدن) هماهنگ باشن.
همینجاست که میتونین خیلی چیزها رو متوجه بشین، چرا نوجوونها واقعا دوست دارن بیشتر بخوابن؟ چون بدلیل تغییرات هورمونی در دوران بلوغ، ساعت زیستی شون دو ساعت عقب تر میره و این باعث میشه همیشه دو ساعت بیشتر از بزرگسالانشون نیاز به خواب داشته باشن.
آره، چرا که نه، بدن خودش این ساختار رو بصورت استاندارد داره، چشمای ما نور رو شناسایی میکنن و سیگنال تغییر برای بیدار شدن میدن، که صد البته وقتی در تاریکی باشید این آپشن از کار میافته. برای تنظیم ساعت بدن بایستی یک سیکل رو حداقل برای ۲۱ تا ۳۰ روز تکرار کنید و در نظر داشته باشید که مغزتون باید با رفتارهای خوب شما حس دریافت جایزه رو داشته باشه، درسته اولش خیلی سخته، اما با خودتون صحبت کنید که مثلا وای چقدر امروز صبح همه چیز خوشگله و اینا حرفا ...
صد البته شرایط خاص هم وجود داره، ساعت بدن برای افرادی که سفرهای طولانی در منطقه زمانیهای مختلف میکنن بهم میریزه و اصطلاحا بهش میگن (جِت لَگ) یا پرواز زدگی که دو تا راهکار برای تنظیم اون وجود داره که راهکار اول خوابیدن و براساس زمان محل جایی که رسیدین بیدار شدنه که این موضوع و تنظیم ساعت یک تا چند روز زمان میبره و راهکار فورس اون استفاده از قرصهای جِت لَگِ که باعث میشه هورمونهای مغز شما تنظیم بشه و فرمان بیدار شدن اجباری در زمان مشاهده نور رو به بدن شما ارسال میکنه.
خوب یجاهایی سوال میشه که چرا خیلیها بدون سفر طولانی مدت، بازهم این حالت رو دارن و بنظر میاد توی زمانهای مختلفی خسته هستن، شاید این موضوع برمیگرده به یه نوع دیگه از جِت لَگ که به اون میگن بهم ریختگی ساعت اجتماعی یا (جِت لَگِ اجتماعی) و دلیل اون تغییرات شیفت کاریه و افرادی که بصورت شیفتی کار میکنن. علت اصلی اینجاست که زمانهای شیفت کاری اونا با ساعت بدنشون یکی نیست، یجورایی مغز میگه بخواب، اما اونها مجبورن شیفت بدن و بیدارن یا مغز میگه نخواب، اما چون از لحاظ فیزیکی خسته هستند، میخوابن و این سیکل با اینکه تداوم داره، اما باعث تنظیم شدن ساعت بدنشون در برخی موارد نمیشه و همیشه این تفاوت رو احساس میکنن و همیشه ناراحت و خسته هستن.
پس بهترین راهکار از نظر من اینه که بصورت مداوم و آهسته آهسته زمان بدنتون رو تنظیم کنین، نه اینکه چهارصدتا آلارم پشت سر هم بزارید، چون این بدترین کار ممکنه و باعث میشه همیشه قبل، در زمان خواب و هنگام بیدار شدن استرس داشته باشید، پس چهارصدتا آلارم رو به یک یا دو آلارم تغییر بدید و فوکوستون رو بزارید رو خودتون تا ساعت بدنتون رو با عشق به خودتون تنظیم کنید.
خوب این موضوع تقصیر من و شما نیست، کلا موجودات زنده در طبیعت سه تا کار اصلی انجام میدن و چون ما هم جزوی از اونها هستیم، خوب این موضوع میلیونها سال هست که تو ژنوم ماست و باید باهاش کنار بیاییم. این سیکل شامل سه تا رفتار اصلی هست (خوردن، خوابیدن و دفع کردن) مسخره بنظر میاد اما بزارید واضح تر بگم:
کلا بدن ما عادت کرده به یک سیکل کلی ۲۴ ساعته که به دو بخش ۱۲ ساعته (روز، شب) تقسیم میشه و هر بخش خودش به ۳ تا بخش ۴ ساعته برای اون سه عمل اصلیه جذاب تبدیل میشه و براساس تحقیقات مختلف هم این زمان حدودی (براساس ساعت بدن استاندارد) به این صورت هست که: بهترین ساعت جذب مواد غذایی تو بدن ساعت ۸ شب تا ۴ صبحِ و بهترین ساعت دفع ۴ صبح تا ۱۲ ظهر با این اوصاف بهترین زمان شام خوردن، شبیه اون چیزی نیست که تو ایران و اکثر کشورها تجربه میکنید!!! مثلا ساعت ۱۰، ۱۱ یا ۱۲ شب تازه میشنیم پای سفره شام و مثل چی میخوریم... نه اشتباه نزنید، بهترین ساعت شام خوردن تو اینجا (فرنگستون) ساعت ۶ بعد ازظهر تا ۷ بعد از ظهر هست، قطعا وقتی میخوای ساعت بدنت رو تنظیم کنی، کلی حرفای عجیب غریب میشنوی که سوسول این ادا بازیا چیه؟؟؟ یا اینکه خودتو مسخره کردی و هزارتا حرف با ربط و بی ربط دیگه.
زیاد به این چیزا اهمیت نده و بدون که ساعت بدنت اگر تنظیم باشه، همه چیز بهتر میشه، خلق و خوت، احساس افسردگی یا شاد بودنت، حتی مشکلات ارتباط اجتماعی و ...، اما قبل از اون یک واقعیت دیگه رو پیدا کن که تو واقعا گنجشگی یا جغد ؟
دارم کم کم عجیب غریب میشم، نه؟ اما واقعیت داره، ما به دو دسته کلی تقسیم میشیم (استثنا همیشه هست) و این دسته بندی براساس ساعت بدن و رفتار فیزیکی ماست
دسته گنجشگ ها که صبحها پرانرژی هستند و فعال و دسته جغدها که شبها رو دوست دارند و انرژیشون اون تایم بیشتر میشه، این موضوع رو باید خودتون پیدا کنین، با تکرار سیکل تنظیم ساعت بدنتون به حالت نرمال، پس از سه هفته ببینید آیا این وضعیت بهبود پیدا کرده یا اگر جغد بودید، جغد موندین و هنوز شبها رو دوست دارید یا اگر گنجشگ بودید، گنجشگ تر شدین یا نه ?
خودم رو مثال میزنم، من به دلیل یک شوک اوایل سال ۲۰۱۶ تا اواخر سال ۲۰۱۸ کلا به مدت ۲ سال و اندی در طول شبانه روز نمیخوابیدم و گاهی اوقات حدود ۱۰ تا ۲۰ دقیقه چرت میزدم و گهگاهی این گپهای چرت زدن به بیش از ۵ روز میرسید، برخی از دوستان من این موضوع رو به من گوشزد کردند که مریض میشی، میمیری و از این دست حرفها، البته برای خودم هم عجیب بود که با یک شوک خاص یهو من از آدمی که تا ساعت ۸ صبح میخوابید، تبدیل شدم به آدمی که کلا نمیخوابه!!!
بعد از شش ماه به پزشک مراجعه کردم و پزشک متخصص برای من آزمایشات مختلفی تجویز کرد و نتیجه اون آزمایشات هم راه به جایی نبرد و با کمال تعجب پزشک مورد نظر خیلی واضح گفت آسیبی ندیدم و با بیخوابی هم علائم خاصی مشاهده نکردم ...
این موضوع عجیب باعث شد تا تحقیق بیشتری انجام بدم که اصلا آدمهایی هستند که نخوابن (استراحت نکنن) و در کمال تعجب به متوجه شدم که انسانهایی هستند که کلا طی ۹۰ یا ۱۰۰ سال زندگی یک لحظه هم نخوابیدهاند مثل Al Herpin و برخی افراد هم مثل من دچار سندرم خواب کم یا Short sleeper syndrome هستند یا میشوند، البته به این نکته اشاره کنم که این اتفاق برای من مزایای زیادی داشت و بدلیل زمان زیادی که داشتم، خیلی از کارهایی که علاقه داشتم را انجام دادم مثل: مجسمه سازی، نقاشی، مطالعه، آشپزی و ...
نکته جالب اینکه پس از سال ۲۰۱۸ بطور ناگهانی مجددا سیکل من به گذشته برگشت و تبدیل شدم به همون جغدی که بودم ??
با تمرینهای مختلف در طولانی مدت خودم رو تبدیل کردم به گنجشگ اما گاهگاهی اون وسطا یهو جغد بودنم هم میزنه بیرون، اما یاد گرفتم خیلی خودم رو عذاب ندم و با ساعت بدنم مدارا کنم و بهترین نحو با اون دوست باشم، تقریبا ۲ سالی میشه که کلا هیچ آلارمی روی گوشیم ندارم و سر ساعت به کارهام میرسم، بیدار میشم، میخوابم و ...
جمع بندی بخوام بکنم، همه ما ساعت بدن خودمون رو داریم، پس به این خزعبلات که استیو جابز ساعت فلان بیدار میشد و فلان کار رو میکرد یا بیل گیتس اینطوری و نمیدونم فلان بازیگر اونطوری بیدار میشد، اهمیت ندین. شما خودتونید و از خودتون لذت ببرید،ما میتونیم گنجشگ یا جغد یا هر چیز دیگهای باشیم، مهم اینه که اگر هر کدوم از اینها هستیم، برای سلامتی بدنمون تلاش کنیم و با آرامش دادن به خودمون، از زندگی بیشتر لذت ببریم، من پیشنهاد میکنم هر روز برای خودتون تسکی (کارهای قابل انجام) داشته باشید و لیست کنید، هر روز حتی اگر یک کار رو شروع کنید یا یک کاری که قبلا شروع کردید رو به اتمام برسونید، از افراد دیگه خیلی جلو هستید و ۱ درصد برای بهتر بودن خودتون تلاش کردید و نسخه بهتری از دیروزتون هستید، از نظرِ من:
زود یا دیر بیدار شدن مهم نیست، اما سعی کنید به موقع و سَرِ وقت به ذهنتون، جسمتون و روحتون اهمیت بدین،بطور کلی زود خوابیدن ایده خوبیه، حتی برای جغدها، تا بتونن برای شیفت شبشون انرژی ذخیره کنن، حتی اگر با یک چُرت کوتاه این اتفاق میافته.