معرفی کتاب معنای زندگی در ۱۶ تصویر
نام کتاب: معنای زندگی در ۱۶ تصویر / نویسنده: رابرت سالمن / مترجم: مهدی خسروانی / قطع: پالتویی _ اروپایی / جلد: شومیز / تعداد صفحات: ۷۸ / قیمت: ۸۰ / دستهبندی: زندگی و فلسفه
دربارۀ مترجم:
مهدی خسروانی، دانشآموختۀ فلسفه است و تاکنون کتابها و جستارهایی در زمینۀ فلسفه ترجمه، بازنویسی و ویرایش کرده است: از جمله، اخلاقزدگی، اندیشیدن، مفاهیم اخلاقی، فلسفهورزی دربارۀ دین، هنر حرف حساب زدن، شفافاندیشیدن، مغالطههای پرکاربرد، نقد فلسفی یالوم، تفکر نقادانه دربارۀ مسائل اخلاقی و چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم.
کتاب معنای زندگی در ۱۶ تصویر، کتابی در حوزۀ زندگی و فلسفه است. کتاب حاضر در قالب جستار منتشر شده است. مترجم در مقدمۀ کتاب، دربارۀ اینکه چرا این کتاب اینگونه منتشر شده، دلیل آورده است:
۱.یکی از اهداف «جستارنامه»، انتشار جستارهای برگزیده و ارزشمند و در عین حال پرهیز از آفتهای مجموعههای چاپی (از جمله، کنار هم گذاشتن تحمیلی مقالات و جستارها) است.
۲.دلیل اقتصادی. برخی کتابها (خصوصاً آثار پرحجمی مثل دانشنامهها، فرهنگها، دستنامهها و ...) مخاطب خاص دارند و به همین دلیل، انتشارشان در بازار کمرونق ایران فاقد توجیه اقتصادی است، درحالیکه بخشهایی از این کتابها بسیار سودمند و جذاباند.
۳. مجموعۀ جستارنامه هم شامل مقالات و جستارهای تخصصی میشود، هم شامل مقالات و جستارهایی که نیاز به هیچگونه پیشزمینۀ تخصصی ندارند.
مترجم کتاب را به سه دسته تقسیم کرده است:
«جستار سفید» ( که ویژگی اصلی آنها آسانفهمبودنشان است و برای همۀ علاقمندان به موضوع جستار مناسب است.) « جستار خاکستری» ( که نگاه علمی یا فلسفی جدیتری به موضوعات گوناگون دارند و نیازمند مطالعۀ دقیقترند، اما همچنان بهدرد همۀ خوانندگان علاقهمند به موضوع میخورد.)
و «جستارهای سیاه» ( که کاملاً تخصصیاند و فقط بهدرد متخصصان میخورند.)
در فهرست کتاب، دربارۀ موضوعاتی چون زندگی بهمثابۀ بازی، زندگی بهمثابۀ تراژدی، زندگی بهمثابۀ آموختن، زندگی بهمثابۀ رنج و ... صحبت میکند.
پرسشهای آغازین دربارۀ معنای زندگی:
«زندگی ... است.»
زندگی یک دهلیز تودرتو است، با این تفاوت که سعی میکنید از آن خارج نشوید. زندگی یک ماجراست، زندگی تجربۀ آموختن است، زندگی نعمت است و ... .
سه یا چهار نمونه از کارهایی را که میخواهید حتماً قبل از مرگتان انجام بدهید، نام ببرید. چه تعداد از این کارها را بهانجام رساندهاید یا شروع کردهاید؟ کدامیک از این کارها را میتوانستید دستکم شروع کرده باشید، اما هنوز شروع نکردید؟ چرا؟
معنای زندگی پرسشی بزرگ است؛ دشوارترین پرسش؛ پرسشی مبهم و پیچیده که در عین حال پاسخی فوری میطلبد.
برشی از کتاب:
فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، گفته است: زندگیات را چونان یک اثر هنری بزی. مقصود نیچه بیش از آنکه چیزی شبیه به داستان باشد، هنری همچون مجسمهسازی بود که در آن زندگی شخص صرف آفریدن شکلی برای خودش میشود؛ «ساختن منش»، پدیدآوردن چیزی که ما «سبک» مینامیم. فریدریش فن شلینگ، دیگر فیلسوف آلمانی، کلّ زندگی را اثر هنری خدا میدید. (ما درواقع شاگردان خدا هستیم.) هنرمندان غالباً رسالت خود را با عبارت «آفرینش» توصیف میکنند، اما همان اندازه که نتیجۀ کوشش آنها برایشان اهمیت دارد، خود فعالیتشان نیز برایشان مهم است. درواقع، آرمان صاحبان این دیدگاه این است که شخص زیبا زندگی کند یا در صورتی که زیبازیستن امکانپذیر نباشد، دستکم در زندگیاش سبک داشته باشد؛ به عبارت دیگر، «کلاس» داشته باشد. از این دیدگاه، زندگی را باید بهمثابۀ اثری هنری ارزیابی کرد؛ پرجنبوجوش، شوقبرانگیز، دارای طرح و نقشه، پرشور، شاد، یا غمگنانه، کسلکننده و ملالآور، یا بهآسانی فراموششدنی.
زندگی بهمثابۀ نیروانا:
در مقابل دیدگاهی که زندگی را «میلکردن» میداند، دیدگاهی مطرح شده است که زندگی را میلنکردن یا غلبه بر میل میداند. فروید، در آثار روانکاوانۀ اولیهاش، این مفهوم را «اصل ثبات» مینامید و سپس نام «اصل نیروانا» را بر آن گذاشت. بر اساس این دیدگاه، هدف زندگی این است که تا حد امکان به آسودگی دست پیدا کنیم؛ به حالتی که تنش و میل در آن وجود ندارد. واژۀ نیروانا منشأ بودیستی دارد و در زبان سانسکریت بهمعنای «درآرامش» است؛ هدف بودیسم، رهایی از زیر یوغ امیال و رسیدن به حالت سکونی است که در آن هیچ چیز ما را آزار نمیدهد. بودیستها حتی میگویند که نیروانا بسیار شبیه به مرگ است (و به این ترتیب، نیروانا شامل نوعی شکیبایی دربرابر مرگ نیز میشود.) فروید، برای اشاره به اصل مورد نظرش، گاه از عبارت «خواست مرگ» نیز استفاده میکرد. در فلسفۀ غرب، احساس آرامش گاه بهمثابۀ هدف فعالیت فلسفی یا ژرفاندیشی (یادگیری و تفکر بیتشویش) معرفی شده است.
زندگی بهمثابۀ دیگریگزینی (دیگردوستی):
دیگریگزینی ( یا «ترجیح دیگری بر خود یا دیگردوستی») یعنی اینکه برای منفعت دیگران کار کنیم، حتی اگر در این کار هیچ نفعی به خودمان نرسد. برخی تصور میکنند برای این بهدنیا آمدهاند که که به دیگرانی که بهاندازۀ آنها خوشبخت نیستند کمک کنند. در این دیدگاه، که حسّ رسالت مشخصاً در آن دیده میشود، دیدگاههای کاملاً مشخصی دربارۀ موفقیت و شکست و آنچه باید انجام داد، وجود دارد. برای برخی انسانها، زندگی بهمثابۀ دیگریگزینی اقدامی یکطرفه است؛ آنها به دیگران کمک میکنند تا به زندگی خودشان معنا ببخشند، اما در قبال این کار هیچ انتظاری ندارند. برای برخی دیگر، زندگی بهمثابۀ دیگریگزینی یک آرمان عام است و چشم امید به روزی دارند که هرکسی با ازخودگذشتگی به دیگران کمک کند.