آریستوماخه·۲ سال پیشروز ۱۰ | ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ (فقر!)امروز کدر و ترسیده و ناامیدم. از وضعیت مالی ترسیدم. خیلی ترسیدم. فقط این رو نوشتم که چرخه نوشتن خراب نشه. همین.نمیخوام حال بد به اشتراک بذ…
آریستوماخه·۲ سال پیشروز ۹ | ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ (مسیر روشن میشود)وای خدایا، باورم نمیشه چجوری پشتم وایسادی. خدایا شکرت، شکر. واقعا جوری میچینه برای ادم که میمونم! یادتونه گفتم موندم بین تصمیمهای مهم و بز…
آریستوماخه·۲ سال پیشروز ۹ | ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ (غروب در جادهی برفی)من دیوانهی سرما و برفم. امروز با دوستان قدیمیم، تو یه غروب خوشگل با هوای خیلی تمیز زدیم به جادهی برفی. چای سماور ذغالی خوردیم و خندیدم، گ…
آریستوماخه·۲ سال پیشروز ۸ | ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ (بلاتکلیف ولی امیدوار)بچهها، اگر شما بدونین من در چه موقعیت پیچیدهای هستم. تمام جنبههای زندگیم بهم گه خودره و انقدر انقدر باید تصمیمات سخت بگیرم که باورم نمیش…
آریستوماخه·۲ سال پیشروز ۷ | ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ (آدمها، سرمایهای که نمیبینیم)وقتی یکی برات یه چیزی میفرسته که فکر میکنه خوشت میاد، وقتی یکی با سردرد قرص میخوره و میره برات غذایی که دوست داری درست میکنه، وقتی یکی بدون…
آریستوماخه·۲ سال پیشروز ۶ | ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ ( خبر خوب! )سلام بر استمرار! میدونی چیه؟همینکه میام اینجا و چند خط ناشناس مینویسم یه تیکی تو مغزم میزنه که اها این انجام شد. میدونی چیه؟اون زندگی ای…
آریستوماخه·۲ سال پیشروز ۵ | ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ (محیط منظم=ذهن منظم)تو انتخاب شدی! من؟بیخیال من که نمیتونم...خب خب، امروز کمی سربلندم چون تسک اصلی، طاقت فرسا و سخت امروزم رو به خوبی تموم کردم. اون تسک چیزی…
آریستوماخه·۲ سال پیشروز چهارم | بیست و سوم بهمن هزار و چهارصد و یکخب خب، چهار روز از وعدهی دوباره من برای تغییر زندگی گذشته. بیاین یه مرو کنم ببینیم چه کارهایی کردم. خب، خب، هیچ کار:)من میخواستم شجاعت ای…
آریستوماخه·۲ سال پیشروز اول | بیست بهمن هزار و چهارصد و یکسلام دنیا!من تصمیم گرفتم بعد سالها دست دست کردن وبلاگ نویسی رو شروع کنم. اون هم وقتی که دیگه حتی شبکههای اجتماعی هم از تازگی درومدن و با…