مینا فکوری
مینا فکوری
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

رویکرد و شیوه های درمانی کاهش اضطراب امتحان


بیشتر پژوهشگران بر این اعتقادند که اضطراب امتحان را می توان به دومؤلفه ی نگرانی و هیجان پذیری تقسیم نموده ، معمولا" به مؤلفه ی نگرانی بیش از مؤلفه ی هیجان پذیری توجه می شود و آن را عامل اُفت عملکرد در نظر می گیرند .( واین ۱۹۷۱ ؛ به نقل از دنیزلی ، ۲۰۰۴ )

بنابراین به صورت کلی می توان گفت شیوه های درمان اضطراب را به دو گروه عمده تقسیم کرد :

رویکردهای کلی ،یعنی دیدگاههایی که ازیک روش مشخص در درمان همه ی اختلال ها پیروی می کنند . ( مانند رویکردهای روان تحلیل گری ) و رویکردهایی که مشکل اصلی و ضوابط نشانه شناسی هر اختلال را در نظر می گیرند و در مورداختلال ها به گونه ای متفاوت عمل می کنند . نتایج تحقیقات به خصوص در دو دهه ی اخیر نشان داده است که درمانهای رفتاری ، شناختی و زیستی یعنی شیوه هایی که در چارچوب رویکردهای دوم قرار می گیرنددر درمان اختلال اضطرابی مؤثر بوده اند. ( اشپیلبرگر ،۱۹۹۵ ؛ ساپ ۱۹۹۹)

رویکردهای شناختی و رفتاری

از زمانی که ولپی در (۱۹۸۵)اثر خود را تحت عنوان « روان درمانی با مهار متقابل » منتشر کرد رویکرد های رفتار درمانی اضطراب با روندی پایدار شروع به گسترش کردند . در تمام این دوران اضطراب امتحان هدف مشترک برنامه های درمانی بود . در کاهش اضطراب امتحان روش های حساسیت زدایی همچنین دوره های آموزشی مهارت مطالعه نیز مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است . نتایج این پژوهش ها بیانگر آن است که روش حساسیت زدایی می تواند به طور معنا داری بر کاهش اضطراب امتحان و درمان آن و حتی    شیوه های مطالعه اثر داشته باشد ( لنت وروسل [۱]، ۱۹۷۸ ) در روش حساسیت زدایی منظم فرد ابتدا آرامش می یابد و سپس صحنه های مربوط به موقعیت های ایجاد کننده اضطراب ترتیب داده شده در سلسه مراتب را از حداقل تا حداکثر ایجاد اضطراب تجسم می کند.

به عقیده ی گلدفرید بهتر است که حساسیت زدایی منظم را به عنوان فرآیندی فعال تعریف کنیم که منجر به یادگیری مهارت عمومی کاهش اضطراب می شود تا اینکه آن را حساسیت زدایی انتقالی نسبت به یک محرک ناخوشایند خاص بدانیم . در ضمن این فرایند به درمانجو می آموزد که به سر نخ های عمقی ناشی از تنفس حساس باشد و با مهارت های تازه آموخته ی آرام سازی به این سرنخ ها پاسخ دهد . روش های شناختی به دانش آموز دارای اضطراب امتحان کمک می کند تا تمرکز به تکلیف و عدم تمرکز به پاسخ های خود محوری را فراگیرد . در این روش درمانگر ، دانش آموزان را از افکار بوجود آورنده اضطراب امتحان خویش آگاه ساخته وبه آن ها آموزش می دهدکه به بیان وابرازاحساسات و مسائل خود بپردازدوپاسخ های شناختی سازش نایافته خود را بیرون بریزد و روش های تفسیر کردن و برچسب زدن  برانگیختگی هیجانی را بکار گیرند . هولندورث و همکاران (۱۹۸۹ ) بیان می کنند که افراد مبتلا به اضطراب امتحان توجه خود را فعالیت های مرتبط با تکلیف ، اشتغال های فکری همراه با نگرانی ، انتقاد از خود و نگرانی جسمانی معطوف کرده و در نتیجه توجه و تمرکز کمتری بر تلاش و کوشش های تکلیف محور دارند .که این امر موجب کاهش عملکرد آنان می شود . مقالات و پایان نامه های مربوط به اضطراب امتحان

کاهش  اضطراب امتحان از طریق مقابله با باورهای غیر عقلانی به شیوه الیس

آلبرت الیس(۱۹۷۰ ) بنیانگذار رفتار درمانی – هیجانی است که درمانی به شدت رهنمودی است که         با باورهای نامعقول مراجعان درمی افتد و آن ها را زیر سوال می برد . به نظر الیس تفکر نادرست که    اساس آن بایدها می باشد . علت اصلی مشکلات هیجانی و رفتار ناسازگارانه است .باورهای نامعقول درونی شده راه برای اضطراب و افسردگی هموار می کنند . مراجعان باجایگزین کردن باورهای معقول به جای باورها نامعقول می توانند با مشکلاتشان برخورد سازنده ای داشته باشند .الیس درکتاب عقل و هیجان در روان درمانی ، باورهای نامعقول را منشاء تقبیح خود و رفتارهای خود مخرب معرفی کرد ( دابسون و دوزیس[۲] ،۲۰۱۰)

درمانگر در جلسه ی درمان با فردی مواجه است که حادثه ی نامطلوبی (a) برایش اتفاق افتاده است و دچار پیامدهای ناگوار عاطفی (C) شده است .مراجع طبق نظر الیس به غلط حالت اختلال عاطفی (IC) خود را به (a) نسبت می دهد و از افکار غیر عقلانی خود ( ib) غافل است . درمانگر که عقیده ای خلاف عقیده ی مراجع دارد سعی می کند به او کمک کند تا عقاید غیر منطقی خود را کنار گذارد و با آن مبارزه کند(d) و عقاید و افکار عقلانی تررا جایگزین آن ها کند .(e)  و در نتیجه به شناخت بهتر (ce) و رفتار مؤثرتر (be) دست یابند.لذا درمانگر در نقطه ی (d)مراجع را وادار می کند که عقاید و افکار و نگرش های خود را مورد تردید      و سوال قرار دهد و با آنها به مبارزه بپردازد تا اثرات این مبارزه در شناخت و رفتار او متجلی شود .     تلاش های درمانگر همواره در این جهت است که به مراجع کمک کند تا فلسفه مستبدانه ، جزمی و مطلق گرایی خود را کاهش دهد . برای این کار درمانگر مشکل را از سه بُعد شناختی ، عاطفی و رفتاری مورد بحث و بررسی قرار می دهد و به شیوه ای فعال ، آموزنده و آمرانه و مستقیم به چاره جویی مشکل  می پردازد. ( الیس ، ۱۹۷۳ ؛پاپن ۱۹۷۴ ؛ به نقل از ناصری و شفیع آبادی ، ۱۳۷۷ )

کاهش اضطراب امتحان از طریق مقابله با باورهای غیر منطقی از دیدگاه شناخت درمانی بک

مدل شناختی بک بر این نظراستوار است که تجربه در افرادبه تشکیل فرض ها ،یا طرح واره هایی درباره ی خویشتن و جهان می انجامد و این فرض یا طرح واره ها یی درباره ی خود در سازمانبندی ادراک و کنترل و ارزیابی رفتار به کار می روند . توانایی پیش بینی تجربه های فردی و معنی بخشیدن به آن ها امری سودمند و در واقع ضروری برای کار کرد بهنجار است . امابرخی از فرض های انعطاف ناپذیر ، در برابر تغییر افراطی مقاومند و در نتیجه ناکارآمد هستند . هنگامی که فرض های ناکارآمد فعال شدند ، افکار خودآیند منفی را بر می انگیزانند. ( هالجین و همکاران ، ۱۳۸۴ )

رویکردهای درمانی شناختی – رفتاری بک بدین صورت است که از طریق تشخیص و تغییر الگوهای فکری موجود افسردگی و اضطراب بهبودی سریع علایم پیش می آید . مهمترین مرحله در روش درمانی بک کمک به مراجع برای شناخت افکار غلط و تصورات ناسازگاری مولد مشکل است . پس از تشخیص افکار یا تصورات غلط ، چندین روش برای اصلاح آن ها در رفع مشکل درمانجو بکار بسته می شود . یکی از فنون درمانی ، وارسی واقعیت یا فرضیه آزمایی است . در این روش درمانی به فرد کمک می شود تا باورها و افکار ناراحت کننده خود را فرضیه هایی تصور کند و آن ها را بیازماید .

فرض بک براین است که در اکثر موارد افراد متوجه خواهند شد که افکارشان غلط و پس از اصلاح این افکار مشکلاتشان برطرف خواهد شد. ( روان شناسی مرضی ، ۱۳۸۲ ) راهبردهای مفید دیگر برای کاهش اضطراب امتحان ، متوقف کردن نشانه های جزئی اضطراب مثل لرزش دست یا تفکر منفی درباره ی عملکرد است که به نشانه های اضطراب شدید امتحان منجر می شود . روش هایی که از وخامت اضطراب امتحان  جلوگیری می کند عبارت از :

حبس کردن نفس ، شل کردن ماهیچه ها ، قوت قلب دادن به خود و توجه کردن به جنبه های مثبت ، نتایج مطالعه ای که برروی دانشجویانی که از تعادل درمانی  برخوردار بودند ، حاکی از آن است که این افراد علی رغم تجربه مشکلات و تغییرات زندگی ، آشفتگی روانی کمتری از نظر اضطراب تجربه می کنند.        ( موشرو هاندال ، ۱۹۹۷ )

روانشناسیپایان نامهمقالهاضطراب امتحان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید