سلام هایی به سردی زمستانی که گذشت
از پشت نقابی به اسم خویشاوندی؛
چشم های آشنا، با نگاهی غریبه
با کلماتی پوچ و توخالی
به بهانه بهاری که هیچ تازگی ندارد