artean
artean
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

پارادوکسیکال مود


توم مثل من درد داری میدونم .

میدونم شبا لا به لای دود بودن چه حسی داره .

طعم انقد دود کشیدن که دیگه حتی خنده روی لبت یاغی باشه چیه .

میدونم منم یه روزی از این بی صاحب کده کوچ میکنم و میرم .

همه اینا رو میدونم و دارم میخندم و ادامه میدم .

توم مثل من شدی میدونم .

میدونم که توم طعم آهن سرد و نمک گرم رو چشیدی .

جنگ سرد و گرم قلبت رو چشیدی .

میدونم توم روی پاهات هزار بار این خیابونارو به فکر کشیدی .

میدونم هزار‌بار جلوی آینه طعم تحقیر رو چشیدی .

چرا دیگه الان بریدی ؟ چرا که از عشق و غفلت و غم سیری ؟

خیلی وقتا فکر میکنم دیگه باید کجا برم ؟

همینجا بمونم و بگم به تخ****مم و این نیز بگذرد ؟

یا سوسکی دسته زنجانی رو غلاف کنم روی اون گنده رگه و تمام.

یا اینکه بشینم و یه جو**نت دیگه بزنم و توی ماتم کده بی مکان خودم رو سِحر کنم.

ولی انتخاب من نبرده و خون ریزیه، خون سیاهی از غم و نفرت و کشتن قضاوت و حکمت .

ولی لقه همه چی زندگی بکن .
#مودی‌پارادوکسیکال‌مود‌‌ #چرتوپرت

دلنوشتهغمگینزندگیتوهم
میتونی رِت صدام کنی | زندگی نویس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید