دیروز جلسه معرفی طرحها و رویههای جدید رو کنسل کردم. اگر بخوام با رسم شکل مورد پیش اومده رو براتون تشریح کنم، باید به عکس پایین اشاره کنم. کار کردن در میان جماعتی که همه منفی و نا امید به دنیا نگاه میکنن باعث میشه هر کسی که با دید مثبت به سمتشون میاد رو هم دلسرد و بی انگیزه کنن.
اتفاقی که میوفته اینه که این افراد با توجه به تجربه قبلی و یا شنیدههاشون تصور میکنن که هیچ راهکار جدیدی به موفقیت ختم نمیشه و اونها هیچ چارهای جز پذیرش شرایط موجود ندارند. بهترین داستانی که این روایت رو بیان میکنه داستان میمونها و موز ممنوعه است.
در داخل قفسی با ۵ میمون، نردبانی قرار داده و روی آن چند موز گذاشته بودند. بعد از مدتی، یکی از میمونها از نردبان بالا میرود تا موز را بردارد اما زمانی که میمون به موز نزدیک شد بر روی تمام میمونها آب سرد میپاشیدند. بعد از مدتی، یکی دیگر از میمونها تلاش میکند که موز را بردارد اما باز هم بر روی تمام میمونها آب سرد پاشیدند. بعد از چند بار تکرار، وقتی یک میمون به سراغ موز میرود دیگر میمونها سعی میکنند جلوی آن را بگیرند. بعد از مدتی آب سرد نپاشیدند و یکی از میمونها را با یک میمون جدید جایگزین کردند. میمون جدید موز را میبیند و به سمت موز میرود اما بقیه میمونها به او حمله می کنند و او را کتک میزنند. بعد از چند تلاش دیگر برای رسیدن به موز و کتک خوردن از سایر میمونها، میمون تازه متوجه میشود که نباید موز را بردارد.
میمون دیگری از میمونهای اولیه با میمون جدیدی جایگزین میشود و میمون جدید هم از نردبان بالا میرود و کتک میخورد. میمون تازه وارد قبلی نیز در این تنبیه شرکت میکند. میمون سوم هم جایگزین میشود و همین روال تکرار میشود. میمونهای تازه وارد که کتک میزدند نمیدانند چرا به آنها اجازه نمیدهند از نردبان بالا برود و چرا در کتک زدن مشارکت میکنند. تا این که بعد از پنج جابهجایی تمام میمونهای اولیه با میمونهای جدید جایگزین میشوند و میمونهای جدید هیچکدام تجربه پاشیدن آب سرد را نداشتند. با این وجود، هیچ میمونی سعی نمیکند از نردبان بالا رود. چرا؟ زیرا تا آنجایی که آنها میدانند همیشه همینطور بوده است!
نکته اینه که شاید آبپاش دیگه وجود نداره و برای فهمیدن این باید یه نفر ریسک کنه و از نردبون بالا بره. از همه جالبتر اینجاست که خیلی وقتها تو کارها اون آبپاش رو هم نداریم یعنی در ازای تلاشمون چیزی از دست نمیدیم ولی ممکنه اگه خوششانس باشیم به موز دست پیدا کنیم. اینجاست که به جای تنبیه و ملامت کسی که سختی بالا رفتن از نردبون رو به جون میخره باید حمایتش کنیم چون ما هم بهرهمند میشیم.
در نهایت هر بار که خواستید کسی رو که راهکار جدیدی داره ارائه میکنه نا امید کنید علاوه بر این که به داستان میمونها و موز ممنوعه دقت کنید، به این دو نکته هم توجه کنید:
در آخر مروری کنیم به خاطرات بچگی و کارتون گالیور. گلام همان شخصیت کارتونی دوست داشتنی که مدام به گالیور و دوستانش که در پی راه حلی برای مشکلات مختلف هستند میگفت: "من میدونم، کارمون تمومه!"
پینوشت اول: جلسه کنسل شده بعد از اصلاح این مورد تو تیم در هفته اخیر برگزار خواهد شد چون نمیتونن من رو ناامید کنن :)
پینوشت دوم: این سومین نوشته در #چالش_وبلاگنویسی است از شما دعوت میکنم در این سی روز با من همراه باشید.