یه مسئلهای رو از سال اولی که تو دانشگاه آزاد وارد رشتهی مهندسی کامپیوتر شدم دارم بهش توجه میکنم اون هم ویژگیهای دانشجوهای مهندسی کامپیوتره.
اکثرمون علاقهی وافری به موسیقی داریم. هرچقدر گیکتر باشیم به موسیقی راک و متال و الکترونیک بیشتر علاقه داریم.
بعد میشه به دو دستهی عمده تقسیممون کرد:
یه سریامون خیلی گرایش به هنر داریم. از عکاسی و نقاشی و طراحی تا تئاتر و سینما و آواز. به طوری که شاید اگر به طور جدی میرفتیم سراغ رشتههای هنر نابغههایی میشدیم.
یه سریامون هم خیلی اهل مباحثه و تحلیل هستیم. از این دسته بعضیا شاید باید فیلسوف میشدن، بعضیا شاید باید روانشانسی و جامعهشناسی میخوندن، بعضیا خیلی برای بازاریابی و مذاکره و فروش توانمند هستن.
یه عدهی قلیلی هم هستن که خیلی به این دو تا دسته نمیخورن. اینا همونان که اگه آدمای باپشتکاری باشن معمولا وارد حوزهی آکادمیک میشن. ولی اگه باپشتکار نباشن چی؟... مثالی الان از این نوع توی ذهنم نیست
ولی یه سری ویژگیها هم هست که توی بچههای کامپیوتر کمیابه
البته اینا خاص بچههای خودمونه شاید توی دانشگاه دیگه متفاوت باشه
مثلا خیلیهاشون اهل سیاسیکاری نیستن. منظورم مسائل سیاسی کشور نیست. منظورم باندبازی یا نقشه کشیدن و ائتلاف کردن و به طور گروهی و منظم و متحد یک کاری (چه پروژه چه اعتراض و ...) رو انجام دادنه.
یه ویژگی دیگه که دقت کردم این بوده که بچههای کامپیوتر اغلب از لحاظ روحی و اعتماد به نفس از بچههای سایر رشتهها ضعیفترن و معمولا توی دروس ریاضی فیزیک دچار ضعف هستن
یعنی احتمالا اگر ضعف نداشتن وارد رشتههای دیگه میشدن. چون خیلیها به صورت رد گزینه رشتهی دانشگاهیشون رو انتخاب میکنن:
مثلا میگن که خب به هر حال باید مهندسی بخونیم ولی میگن عمران سخته هرچند پول توش زیاده، مکانیک هم باید خیلی ریاضی فیزیکت خوب باشه که من خوب نیستم ولی خوب بلدم با کامپیوتر کار کنم پس برم کامپیوتر
یه نکتهی جالب هم در مورد خانمهای رشتهی کامپیوتر بگم. نمیخوام کسی بهش بربخوره ولی یک حقیقته. اون هم اینه که اکثر خانمهای رشتهی کامپیوتر چالشگریز هستن. البته این خاص دانشجوهای کامپیوتر نیست ولی تو رشتهی ما من حس میکنم شدیدتره. مثلا دخترهای مهندسی کامپیوتر رو با دانشجوهای دختر رشتهی خواهرمون یعنی مهندسی برق اگر مقایسه کنیم میبینیم اونا بیشتر تن به چالش میدن.
این قسمت از این متن رو مدیون دوست عزیزم پویا کاری هستم. میگفت که بازی کردن و به طور کلی ایجاد چالش چیزیه که خانمها کمتر سراغش میرن ولی آقایون خیلی راحتتر این کار رو میکنن. البته نباید شرایط اجتماعی و روش تربیت هر کدوم از این دو جنس در جامعهمون رو نادیده بگیریم ولی اگر کسی خودش به فکر خودش باشه باید فارغ از محیط اطراف برای خودش کاری بکنه.
من داشتم فکر میکردم ما پسرها معمولا خیلی بازیهای کامپیوتری رو دوست داریم و وقتی بازی رو میخریم به هر دری میزنیم که حتما بتونیم روی سیستممون راه بندازیمش. هر تنظیماتی که لازم باشه هر رنجی که لازم باشه بکشیم رو میکشیم تا بازی راه بیفته. لازم باشه تا کله سحر بیدار میمونیم تا به خواستهمون برسیم. در نهایت هم وقتی بازی رو شروع میکنیم سعی میکنیم تا آخر بازی رو پیش ببریم و تازه امتیاز خوبی هم کسب کنیم. همین تقلا برای راه اندازی بازی کلی چیز راجع به کامپیوتر بهمون یاد داده. البته این چیزها چیزهایی هستن که به نظر من هر کاربری باید بلد باشه ولی اکثر کاربران کامپیوتر به خاطر تکنولوژیگریزی و یا این تصور که من نیازی ندارم اینها رو بلد باشم چون یه آدمی وجود داره به اسم سرویسکار کامپیوتر یا مسئول آی تی که جور منو میکشه، در مقابل کسب این اطلاعات مقاومت میکنن. همین وارد بودن توی کاربری کامپیوتر باعث میشه بعضیا خیال کنن باید رشتهی دانشگاهیشون رو مهندسی کامپیوتر انتخاب کنن. در صورتی که این رشته راجع به استفاده از کامپیوتر نیست. بلکه راجع به تولید کامپیوتره!
نکتهی جالبتر اینه که تعداد معدود و انگشتشماری از خانمها اهل بازی کامپیوتری هستن ولی توی رشتهمون من تا حالا هر کسی رو که دیدم که اهل بازی بوده جربزهی بیشتری داشته و کاربر بهتری هم بوده.
یکی از نکات مهم دیگه اینه که یه مهندس کامپیوتر قطعا باید کاربر خیلی خیلی خوبی هم باشه. یعنی باید یه super user باشه!
نمیشه که شما ماشین سواری بلد نباشی بعد بخوای ماشین تولید کنی! اگرچه نمیشه ماشین داشته باشی و رانندگی کنی ولی هیچی هیچی از اجزا و عملکردش سر در نیاری. دیگه در حد تعمیرنگهداری ساده باید بدونی.
پیشنهاد میکنم هم خودتون رو توی کاربری کامپیوتر مسلط کنین و هم سواد و اطلاعات دوستان و اقوامتون رو بالا ببرین! بالا رفتن سواد کامپیوتر در ایران بستری رو فراهم میکنه که گنجایش بیشتری برای خدمات بربستر فناوری اطلاعات داشته باشیم.