خیلی اتفاقی به این نکته برخوردم که ذهن ما ناخودآگاه از خودش در مقابل مسائل روانی دفاع میکنه! به این روشهای ذهن که تو شرایط اضطراب آور بروز پیدا میکنه، مکانیزم دفاعی ذهن میگن.
مثلا وقتی که باورهای ما زیر سوال بره، یا وقتی که تعریفی که از خودمون داریم و من ِ درونمون تهدید بشه، یا زمانی که مجبوریم از کنج راحتیمون خاریج بشیم، این مکانیزم فعال میشه. این مکانیزم گاهی خوبه، و گاهی بد. در این مطلب قصد دارم مکانیزمهای مخربی که تا به حال باهاشون رو به رو شدم رو لیست کنم. چون این واکنش ناخودآگاهه، خیلی وقتها خودمون هم از فعال شدنشون با خبر نیستیم، نگاهی هرچند گذار به لیست زیر شاید باعث بشه خودآگاهتر نسبت به این مکانیزمها واکنش نشون بدیم.
خیلی وقتها به جای اینکه کاری رو شروع کنیم، به خودمون میگیم که نتیجه نهایی باید بدون نقص باشه، برای همین انجام کار رو به تعویق میاندازیم و دائم در حال یاد گیری و آماده شدن هستیم تا شروع خیلی خوب و خارق العادهای داشته باشیم.
این اتفاق هیچ وقت نمیوفته، و ما کمکم دلسرد میشیم و هیچ وقت شروع نمیکنیم. ذهن میدونه دست زدن به هر کاری باعث میشه ما از کنج راحتیمون بیرون بیایم و با شرایط جدید رو به رو بشیم که عوارض جانبیش ایجاد استرسه. هرچقدر اون کار بزرگتر و سختتر باشه، استرس ما بیشتر میشه. بنابراین ذهن سعی میکنه با کمالگرایی انجام اون کار رو به تعویق بندازه، و یا تا حد زیادی میزان استرس رو کاهش بده.
شاید بهتر باشه به روش کایزن عمل کنیم، که روی برداشتن قدمهای پیوسته، موثر، اما کوچک تمرکز داره.
یکی از معمولترین مکانیزمهاست، که ذهن برای فرار از استرس شخص رو مجاب میکنه تا انجام کار رو به زمان دیگهای موکول کنه. این کار دائم و به صورت متوالی انجام میشه تا در نتیجه گذشت زمان شخص یا دلسرد میشه یا دیگه انجام دادن اون کار فایدهای نداره.
برای جلوگیری از تعلل، کتابها و مقالات زیادی وجود داره، که وجه مشترک تمامشون ایجاد عادت انجام کارها، در لحظه حال هست، حتی قسمت کوچکی از اون. الویت بندی کارها به دلیل ایجاد ددلاین و بار حساسیت به هر فعالیت میتونه خیلی مفید باشه.
ما انسانها قوه تخیل خیلی قویای داریم، ممکنه شما هم در طول روز خودتون رو مشغول خیالپردازی درباره چیزهای مختلف ببینید. پولدار بودن، مشهور بودن، خوشبخت بودن و… اما در حقیقت خیال پردازی یکی از مکانیزمهای دفاعی ذهن، برای پرت کردن حواس ماست. اینطوری دیگه در حال زندگی نمیکنیم، و کارهایی که باید انجام بدیم، و یا مشکلاتی که باید باهاشون سر و کله بزنیم دیگه برامون ایجاد استرس نمیکنه.
با نظارت دائم روی افکارمون، و تمرین بسیار، و همچنین مدیتیشن کردن میشه خیال پردازی رو تا حد خیلی زیادی کاهش داد.
وقتی برای فکر کردن به موضوعی سعی میکنیم تمرکز کنیم، ناخودآگاه ذهن ما از موضوعی به موضوع دیگهای پرش میکنه. جوری که تمرکز کافی برای به نتیجه رسیدن درباره هیچ کدوم از موضوعات ایجاد نمیشه. فکر کردن به برخی از موضوعات[مثل چه کار کردم که همسرم از من ناراحت شده] ایجاد استرس میکنه و ادامه فکر کردن، شدت استرس رو افزایش میده. ذهن از این مکانیزم برای کاهش استرس استفاده میکنه.
وقتی ما باعث وقوع اتفاق ناگواری میشیم، فکر کردن و نتیجه گیری درباره نحوه عملکرد ما، تاثیرات محیطی و نقش اطرافیان، از این جهت که باعث میشه در آینده دوباره مرتکب اون اشتباه نشیم بسیار مهمه، اما ذهن به دلیل اینکه فکر کردن به اتفاقات ناگوار باعث ایجاد استرس میشه، به کل سعی در فراموشی واقعه میکنه. در برخی موارد حادتر حتی شخص ممکنه اون اتفاق ناگوار رو انکار کنه.
در شرایط سخت، شخص به جای تحلیل و عمل، دیگران رو مسئول مشکلات خودش میدونه و اونها رو سرزنش میکنه. معمولا شخص سعی میکنه صفات و رفتارهای بد خودش رو به دیگران نسب بده، با این کار صفات بد از خودش دور میشه و باعث کاهش استرس میشه.
ممکنه برای شما هم خیلی اتفاق افتاده باشه که به جای قبول اشتباه و سعی کردن در راه جبران اون، ساعتها برای خودتون یا دیگران توجیهات عقلی و منطقی بیارید. این کار توسط ذهن برای عقلانی نشون دادن عملکرد اشتباه شما صورت میگیره تا استرس ایجاد شده قدرت تخریب کمتری پیدا کنه.
در این مکانیزم دفاعی، وقتی شرایط حال استرسزا باشه، ذهن سعی میکنه به گذشته برگرده، زمانیهایی که استرس کمتری رو تجربه میکرده یا مسئولیتهاش نسبت به زمان حال، کمتر بوده.
به دلایل مختلف، از جمله عدم رضایت شخصی یا اعتماد به نفس، ذهن برای کاهش اضطراب شخص رو گوشهگیر و از جمع و جامعه دور میکنه.
اگر مطلب بالا براتون جالب بود؛ لطفا دکمه قلب قرمز ❤️ پایین رو فشار بدید. با این کار خوندن این مطلب به افراد بیشتری پیشنهاد میشه.
همچنین میتونید بنده رو در ویرگول دنبال کنید تا از طریق بخش «نوشتههای دوستان» راحتتر به نوشتههای جدیدم دسترسی داشته باشید.