اکبر طاهری·۱۰ ماه پیششوق پروازبه آسمان که مینگرم، گوییکه پیراهن شکنجه ای بر تنم پوشانده اندلبریز میشود وجودم از حس پرواز،تا به شکوه آید عشق …و آسمان ترانه خواندبرای ر…
اکبر طاهری·۱ سال پیشکوچکوچ میخواهم کردرخت بر خواهم بستبقچه ای پر از نفس های خداخواهم انداخت به دوشسفری می باید سفری دور و دارازسفری که در آن هیچ کس نیستسفری بی بر…
اکبر طاهری·۱ سال پیشزندگیسهم من کجاست..؟کجا باید قدم بگذارم که کسی راله نکنم؟سهم من کجاست..؟کجا باید دل ببندم که دیرنکرده باشم؟سهم من کجاست ..؟کجای این زمین خاکی کو…
اکبر طاهریدرسَکّو!·۱ سال پیشمقصدی ناپیداچه بی ثمر عمری دویدیم در راه رسیدن و دریغا که دیر دانستیم راهی برای رسیدن نیست و مقصد همان لحظه و همان ثانیه ها یی بود که ندانست…